مجله اینترنتی رمز موفقیت

چرا افراد ساده ثروتمند می‌شوند

آیا می‌دانید هوش زیاد در حقیقت می‌تواند مانع دستیابی به رویاهایتان شود؟

خوب، این موضوع حقیقت دارد.

شاید ندانید، ولی منطق و هوش شما ممکن است جلوی موفقیت بزرگ شما را بگیرد.

افراد فقیر بیش از حد درگیر آنالیز و تحلیل هستند

از آنهایی نباشید که قبل از اینکه کاری را شروع کنند بیش از حد لازم خود را درگیر محاسبات و تحلیل نحوه اجرای آن کار می‌کنند. وقتی که تصمیم به استقلال مالی و زندگی توام با موفقیت بگیرید، نمی‌توانید و نباید بیش از حد خود را درگیر آنالیز اجرای کار بکنید، چون در این وضعیت، همیشه خود را در محاصره مسائل و مشکلات خواهید دید، و در نتیجه به هیج جا نمی‌رسید.

وقتیکه افراد کم‌درآمد فرصتی را مشاهده می‌کنند ترجیح می‌دهند که معایب را از مزیتها بیشتر ببینند. این طرز نگرش منجر به کار کردن در یک شغلِ بدون پیشرفت خواهد شد زیرا از دید آنها اینگونه شغلها تنها روش مطلوب برای پول درآوردن است. در این شغلها به اندازه درآمد مشخصی که دارند، امنیت شغلی خواهند داشت ، یقیناً آنها شغل مطمئنی دارند ولی به احتمال قوی کاری تکراری و کسل‌کننده است. بدبختانه، در این حالت هرگز به استقلال مالی نخواهند رسید. بنابراین اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، تجزیه و تحلیل بیش از اندازه را متوقف کنید.

ثروتمندان چندان واقع‌بین نیستند

ثروتمندان از طرف دیگر، فرصتی را می‌بینند، سپس بدون توجه به مزایا و معایب کار تلاش خود را شروع می‌کنند، و اگر جواب داد، پولدار می‌شوند، در غیر اینصورت کار را متوقف می‌کنند. بهمین سادگی‌ست، با این حال افراد فقیرِ باهوش اول فکر می‌کنند سپس مقایسه می‌کنند که آیا این روش بهتر است و درآمد بیشتری دارد یا آن روش دیگر بهتر است، و در نتیجه، آنها حتی هرگز شروع به انجام کاری برای پولدار شدن نمی‌کنند، آنها راه آسان و راحت را در پیش می‌گیرند.

ثروتمندان وقتیکه فرصتی را می‌بینند چندان در بند قواعد و منطق نیستند. در حقیقت، ریچارد برانسون نقل می‌کند که “من هیچوقت قبل از شروع یک تجارت آن را حساب و کتاب نمی‌کنم، اعصاب آدم با این کار بهم می‌ریزد”، این طرز فکرِ غیرواقع‌بینانه‌ای است که ثروتمندان دارند. از نظر آنها احتمال موفق شدن بسیار مهمتر از این حقیقت است که هر کسی ممکن است شکست بخورد، بنابراین آنها فقط به این فکر می‌کنند که موفق شدن چقدر شگفت‌انگیز و شادی‌بخش است. آنها حتی اگر شکست هم بخورند، در هر حال اجازه نمی‌دهند تحت تاثیرش قرار بگیرند؛ آنها در تجارت احساساتی عمل نمی‌کنند. این موضوع باعث می‌شود که نه تنها شانس خود را در کارهای جدید امتحان کنند، بلکه باعث می‌شود با عشق و علاقه در کاری وارد شوند. ثروتمندان به نکات مشکل توجهی نمی‌کنند و منتظر بهترین فرصتها نمی‌شوند زیرا می‌دانند بهترینی وجود ندارد.

افراد فقیر فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند

افراد فقیر میل به فقیر ماندن دارند چون فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند، و در نتیجه به دنبال خلاقیت و امتحان روشهای جدید نیستند. بسیاری از کسانیکه تجارتی را شروع می‌کنند کارشان با شکست به پایان می‌رسد چون اعتقاد دارند همه چیز را در مورد تجارتشان می‌دانند، مثلاً آنها این شعار قدیمی که می‌گوید، “همیشه حق با مشتری‌ست.” را بکار نمی‌بندند. در نتیجه شکست می‌خورند. آنها بجای آموختن روشهای جدید تجاری از هوش خود پیروی کرده و خود را درگیر مشکلات بیشتری می‌کنند، ( روشهای جدید تجاری یعنی تغییر کردن و آموزش جدید دیدن).

ثروتمندان می‌دانند که هیچ‌چیز نمی‌دانند

ثروتمندان بسیار روشنفکر هستند، و در نتیجه همیشه در حال آموختن جدیدترین روشها در هر کاری هستند. آنها واقف هستند که دنیا همواره در حال تغییر است و هرگز در زمینه تجارتشان به بالاترین درجه تحصیلات نمی‌رسند. ثروتمندان ترجیح می‌دهند در اشتباه باشند و ثروتمند باشند، بجای اینکه برحق باشند و ورشکسته باشند. ثروتمندان حاضرند غرور و نفس خویش را فدای میلیونها دلار بکنند. آنها می‌دانند که هیچ چیز نمی‌دانند و میل دارند بجای افراد معمولی، روش افراد موفق را در پیش بگیرند. آنها در مدلسازی و مشابه‌سازی روشها و عادات دیگر افراد موفق خبره هستند.

اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید ساده‌تر بیاندیشید، خود را از نفس خویش رها کنید، و پذیرای آموزش مجدد اصول افراد موفق باشید. تقریباً محال است با این طرز فکر که همه چیز را می‌دانید موفق شوید، چونکه همه چیز در این جهان همواره در حال تغییر است و لازم است همواره آموزشهای خود بروز نگه دارید. با این حال با کسانی که فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند اطلاعات خود را بروز نکنید، باید توسط افراد موفق سواد خود را افزایش دهید و بروز کنید. باید یاد بگیرید چگونه روشهای کاری خود را با افراد موفقی که در همان موقعیت پیشرفت کردند مشابه‌سازی کنید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.