مجله اینترنتی رمز موفقیت

چگونه قدرت تمرکز شما را به سمت موفقیت هدایت می‌کند

اگر بهانه‌های بیهوده را کنار بگذارید، به آنچه بخواهید می‌رسید.

صبح چگونه از خواب برمی‌خیزید؟

آیا از رختخواب بیرون می‌پرید و بدنبال شروع یک روز جدید هستید؟

آیا صبح بیدار می‌شوید و دوست ندارید از رختخواب بیرون بیایید، صدای زنگ ساعت را می‌شنوید و آن را پیوسته به تاخیر می‌اندازید تا رفتن به سرویس بهداشتی مجبورتان کند بلند شوید؟

یا حتی خسته‎‌تر از خواب بیدار می‌شوید؟

با زندگی شلوغی که این روزها داریم، بیشتر وقتها مردم اتوماتیک‌وار عمل می‌کنند، بندرت از خودمان می‌پرسیم که چگونه و چکار باید بکنیم.

علاوه بر این ما بطور مداوم با بمباران اطلاعاتی (اخبار کوتاه، پیامهای واتس‌اپ وایبر، توییتها، ایمیلها …) مواجه هستیم و واکنش ما به آنها یعنی چنان در گیر این عوامل بیرونی و محیطی شدیم که موارد و مفاهیم ساده زندگی را فراموش کرده‌ایم.

در مورد زمان بیدار شدن‌تان از خواب چه فکر می‌کنید؟

آیا به همه کارهای بیشماری که لازم است در آن روز بکنید فکر می‌کنید و قبل از خروج از رختخواب احساس ناامیدی و دست‌پاچگی می‌کنید.

یا

صبح از خواب بیدار می‌شوید و به همه چالشهایی که در زندگی مواجه هستید فکر می‌کنید. به همه انتقادهایی که مردم به شما داشته‌اند، حتی در زمینه‌هایی که تاکنون موفقیتی کسب نکرده‌اید، فکر می‌کنید. سپس احساس ناامیدی و بی‌انگیزگی می‌کنید.

وقتیکه به مشکلی برخوردید چه می‌کنید؟

آیا در مورد آن مشکل عمیقاً بحث کرده و آنالیز می‌کنید و سپس مارک غیر قابل حل به آن می‌زنید؟

یا

دنبال کس دیگری برای سرزنش می‌گردید؟

افکار ما

انسانها بطور متوسط ۵۰۰۰۰ الی ۷۰۰۰۰ فکر ( پچ‌پچ‌های ذهنی، تصاویر یا فیلم‌هایی که در سر می‌گذرند) در روز از مغزشان می‌گذرد. ۹۵٪ از این افکار تکرار ذهنی کارهای روز قبل است که ۸۰٪ آن افکار منفی هستند.

بمنظور دستیابی به موفقیت باید یاد بگیریم که چگونه این افکار را به سمت خواسته‌هایمان متمرکز کنیم.

داستان

یک استاد ذن تصمیم گرفت به شاگردانش طریقه جدیدی از پرتاب تیر را نشان دهد. به شاگردانش گفت چشمهایش را با پارچه‌ای ببندند و سپس تیرش را پرتاب کرد. پس از باز کردن چشمهایش، او تیری روی هدف نیافت و وقتیکه به شاگردانش نگاه کرد، آنها را خجالت‌زده دید چونکه تیر استادشان به خطا رفته بود.

استاد ذن از آنها پرسید،”فکر می‌کنید امروز چه درسی میخواستم به شما بدهم؟” آنها پاسخ دادند، “فکر می‌کردیم زدن هدف بدون نگاه کردن را می‌خواستید یاد بدهید.” استاد ذن پاسخ داد، “خیر، درسی که من دادم این است که برای موفقیت در زندگی، هدف را فراموش نکنید. باید چشمهایتان را به هدف بدوزید، در غیر اینصورت فرصتها را از دست می‌دهید.” آنها بهمدیگر نگاه کردند و تحت تاثیر قرار گرفتند.

نتیجه اخلاقی داستان این است که ما باید بطور مرتب به آنچه می‌خواهیم تمرکز کنیم و آنرا واقعی و قابل لمس بپنداریم.:

  • افکاری که روی آنها تمرکز می‌کنیم را احساس می‌کنیم، پس افکارمان تاثیر مستقیمی بر هیجانات و رفتار ما دارد.
  • آنچه بدان تمرکز می‌کنیم و احساس می‌کنیم را در زندگی جذب می‌کنیم. سرنوشت مان توسط افکارمان شکل می‌گیرد.

جاشوا جی. مارین

چالشهای پیش رو زندگی را جالب و جذاب می‌کند و غلبه بر آنها زندگی را معنی‌دار می‌کند.

چگونه تمرکز بر افکارمان را کنترل کنیم

وقتیکه با مشکل یا چالشی مواجه شدید ۵٪ از وقت‌تان را صرف بحث و بررسی روی آن بکنید، ۹۵٪ از وقت‌تان را روی یافتن راه‌حل‌های نوآورانه و خلاقانه بکنید. مشکل خودِ “مشکل” نیست. مشکل نحوه نگرش شما به “مشکل” است.

مطمئن شوید که این کارها را روزانه انجام می‌دهید:

هر روز یک چیز جدید بیاموزید. بعد از مدرک گرفتن یا خروج از دانشگاه، آموختن به پایان نمی‌رسد. سفر زندگی با آموختن همراه است، افراد موفق از شکست‌شان درس گرفتند و از آن نردبانی برای پیروزی ساختند. وقتیکه روی کاری تلاش خودتان را می‎‌کنید و موفق نمی‌شوید، ناامید نشوید، همه کاری که باید بکنید یافتن راه بهتری برای انجام دادن کارتان است.

لذت ببرید- از تفریح و سرگرمی روزانه غافل نشوید. هر روز می‌توانید لحظات خوش و خاطره‌انگیزی خلق کنید.

قدردانی – زمانیکه که قدردانی پیشه کنیم، تمرکز افکارمان، به داشته‌هایمان و توانایی رسیدن‌مان به اهداف، معطوف می‌شود.

درنگ در زندگی. درنگ، امکان ارزیابی از خودمان را می‌دهد، اینکه آیا در مسیر صحیح قرار داریم. با درنگ و تامل، افکار و رفتارهای خود را بازبینی می‌کنید و بررسی می‌کنید که آیا در راستای اهداف زندگی‌تان قرار دارید.

افکار منفی همواره راهی برای ورود به ذهنتان پیدا می‌کنند. مردم زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد اتفاقات گذشته و احتمال اتفاقات منفی و ناگوار در آینده می‌کنند.

برای خلاصی از این افکار منفی این سوال را از خودتان بپرسید، “اگر امروز آخرین روز زندگی من بود، دوست داشتم …” آنگاه بروید و آن کارهایی که دوست دارید را انجام دهید.

زندگی را به تعویق نیندازید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.