مجله اینترنتی رمز موفقیت

چه آینده ای را از خودتان انتظار دارید؟

این را از خودتان بپرسید… توقع‌تان برای آینده چیست؟

آیا انتظار دارید…

  • امنیت مالی داشته باشید؟
  • موفق باشید؟
  • سالم، تندرست و شاد باشید؟

آیا انتظار دارید تا ۵ سال آینده طبق سلیقه خودتان زندگی کنید؟

خوب اگر بدون یک برنامه هدفمند و بدون حساب گام‌هایتان را به منظور دستیابی به اهداف‌تان بردارید، آنگاه تنها چیزی که در آینده در انتظارتان است چیزی بیشتر از آنچه اکنون دارید نیست.

انتظارت = انگیزه

شما احتمالاً متوجه این موضوع نبوده‌اید اما انتظارات شما بخشی از نیروی محرکه شما در کارهایتان است. در این باره فکر کنید… اگر انتظار دریافت حقوق نداشتید آیا هر روز سرکارتان می رفتید؟

آیا اگر انتظار کاهش وزن و خوش‌اندام شدن نداشتید، ساعتها وقت‌تان را در کلاسهای بدن‌سازی صرف می کردید و با رژیم گرفتن، چشم‌تان را به روی غذاهای خوشمزه می‌بستید؟ احتمالاً خیر… شما همه این کارها را می کنید چون انتظار کاهش وزن و سلامت جسمانی دارید.

بدون شک، انتظارات شما با روشهای مطلوبی می‌تواند در هنگام نیاز جهت انگیزه دادن به خودتان مورد استفاده قرار گیرد. اما هشیار باشید… هیچگاه نباید تصمیمات مهم را تنها بر پایه انتظارات بگیرید.

انتظارات همیشه بطور ٪۱۰۰ دقیق و صحیح نیستند… آنها بر اساس چیزهایی که اکنون می‌دانید و چیزهایی که فکر می‌کنید می‌دانید تعیین شده‌اند. و گاهی اوقات چیزی که فکر می‌کنید می‌دانید و چیزی که واقعیت است، دو چیز کاملاً متفاوت هستند. بنابراین انتظارات شما گاهاً می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

هر آنچه که فکر می‌کردید می‌دانید را فراموش کنید

انتظارات ما در درجه اول بر اساس اعتقادات و تجربیات ما بنا شده‌اند. مردم سطح متوسط انتظار نتیجه مشخصی برای آینده‌شان دارند – که بر پایه اعتقادات‌شان و تجربیات گذشته‌شان قرار گرفته است. از این رو این هم یکی از دلایلی است که چرا شخص متوسط … متوسط باقی می‌ماند.

اشخاص موفق این را درک کرده و فهمیده‌اند که تجربیات، بسته به شرایط محیطی، می‌تواند متفاوت باشد و اعتقادات می‌تواند با اندکی دانش تغییر کند. افراد موفق می‌فهمند که انتظارات به تنهایی ضامن نتایج ثمربخش نیست. افراد موفق درک می‌کنند که اگر نتیجه مطمئن و تضمین شده‌ای می‌خواهید آنگاه نیازمند فراموش کردن انتظارات‌تان برای یک لحظه و تمرکز بر وضعیت موجود دارید.

کنترل زندگی خود را بدست گیرید و انتظارات خود را تغییر دهید

بهترین کاری که هنگام برنامه‌ریزی برای آینده‌تان می‌توانید بکنید این است که بهترین انتظار را داشته باشید و برای بدترین حالت برنامه‌ریزی کنید. به بیانی دیگر… دیدگاه مثبتی به آینده‌تان داشته و بهترین نتایج ممکن را متوقع باشید مادامیکه در همان زمان برای بدترین نتایج ممکن کاملاْ آماده هستید.

مثبت‌اندیشی، انگیزه مضاعفی که هنگام عمل نیاز دارید به شما می‌دهد. آماده بودن برای بدترین حالت به شما اجازه می‌دهد براحتی خود را برای زمانیکه کارها طبق نقشه پیش نمی‌رود تطبیق دهید. هیچکس نمی‌تواند پیش‌بینی دقیقی از آینده داشته باشد اما اگر از قبل خود را آماده کنید بهترین شانس ممکن را برای کنترل شرایط خواهید داشت.

انتظارات شما برای هر وضعیت نبایستی ٪۱۰۰ از پیش تعیین شده باشد. زمانی‌که بدانید می‌توانید زندگی‌تان را با آماده نگه داشتن خود و اقدامات پیشگیرانه کنترل کنید آنگاه به اهمیت مواجه شدن با فکر باز به وضعیتهای پیش آمده پی خواهید برد.

یک انتظار از پیش تعیین شده فقط نابود‌کننده انگیزه شما‌ست و شما را از گسترش افقهای‌تان و زندگی ایده‌ال‌تان بازمی‌دارد.

مسئولیت‌‌پذیر باشید… تحت اجبار نباشید

ما همه مسئول زندگی و آینده خودمان هستیم خواه آنرا دوست داشته یا نداشته باشیم. تفاوت بین شخص موفق و شخص متوسط این است که اشخاص موفق خود را در برابر اعمالشان مسئول می‌دانند.

افراد موفق کنترل زندگی کنونی و آینده خود را در دست دارند. افراد موفق هنگام تصمیم‌گیری‌های مهم انتخاب‌هایشان را بدقت در نظر می‌گیرند و آنها خود ایجادکننده شرایط و وضعیت هستند.

یک شخص متوسط همواره بهانه می‌آورد و دیگران را بخاطر کاستی‌های خودش ملامت می‌کند. آنها برنامه مشخص و قطعی برای آینده خود ندارند و تصمیم‌هایشان را بر پایه ترس و حفظ بقا می‌گیرند.

و شخص متوسط هیچگاه شرایط را ایجاد نمی‌کند… آنها منتظر می‌مانند تا تحت تاثیر شرایط پیش آمده قرار گیرند.

شما نمی‌توانید زندگی را کنترل کنید اما می‌توانید خودتان را کنترل کنید

مسئولیت‌پذیر و حسابگر بودن نسبت به آینده‌، چیزی بیش از پاسخگو بودن برای نتایج زندگی‌تان است. پاسخگو بودن یعنی این وظیفه شماست. اما مسئولیت‌پذیر بودن یعنی شما مسئول و جوابگوی کارهای‌تان هستید.

و مهمترین شخصی که همواره باید به او پاسخ دهید که چرا زندگی ایده‌آل‌تان را ندارید خودتان هستید. کاری با خانواده، دوستان و همکارانتان ندارید.

تنها کاری که برای بدست گرفتن زندگی‌تان باید بکنید این است که رویکردتان منفعلانه نباشد بلکه اقدام‌کننده باشید. اگر منتظر باشید تا شرایط شما به عمل وادارد کنترل اوضاع را از دست خواهید داد. وقتیکه در یک وضعیت دیکته شده مجبور به واکنش شوید، انتخابها و فرصت‌هایتان کاهش خواهد یافت.

با نشستن و “منتظر اتفاقات بودن” اساساً کنترل اوضاع را از دست می‌دهید و بر نتایج هیچ کنترلی نخواهید داشت. آیا بدین شکل می‌خواهید آینده و زندگی خود را مدیریت کنید؟ من که اینطوری فکر نمی‌کنم.

منتظر چی هستید؟

همه مان ایده‌هایی از زندگی ایده‌ال خود داریم و احساس خوبی که قرار گرفتن در آن زندگی به ما دست می‌دهد را می‌توانیم لمس کنیم. هرکسی رویاها و آرمان‌هایی دارد که برای رسیدن به آنها در تلاش است اما برای بسیاری از مردم این آرزوها و آرمانها فقط… آرزو و آرمان باقی می‌ماند.

آنها هیچگاه به حقیقت نمی‌پیوندند زیرا این مردم بر زندگی‌شان کنترلی ندارند. آنها گامهای عملی برای پیشرفت و تغییر وضعیت کنونی برنمی‌دارند و طرز فکری با انتظارات از پیش تعیین شده دارند.

خبر خوب (و ترسناک)… همه‌چی به خودتان بستگی دارد

باید این حقیقت را درک کنید که تنها کسی که جلوی زندگی ایده‌ال‌تان را می‌گیرد خودتان هستید. وقتی که فقط یکبار مسئولیت کارهایتان را بپذیرید و کنترل زندگی‌تان را بدست بگیرید هر چیزی امکان‌پذیر است. با تحت کنترل داشتن اوضاع، خطر مواجه شدن با شرایط ناگوار کاهش می‌یابد. شما وضعیتی که در آن قرار دارید را بررسی و کنترل می‌کنید و قادر خواهید شد به نتایج دلخواه‌تان برسید.

بنابراین وقت را از دست ندهید و همین امروز شروع به فعالیت در جهت زندگی ایده‌ال‌تان نمایید. کمی وقت به خودتان بدهید و همین حالا بنشینید و شرح کوتاهی از چگونگی زندگی ایده‌ال‌تان بنویسید.

چیزی که “انتظار” وقوع آن را دارید به کنار بگذارید و در این لحظه به نحوه دستیابی به این اهداف خیلی فکر نکنید. این کار ذهنیتی در شما ایجاد می‌کند و تصویری واقعی از زندگی ایده‌ال‌تان ترسیم می‌کند. فقط زندگی ایده‌ال‌تان هر طوری که خواهد بود را شرح دهید… آن طوری که شما می‌خواهید باشد.

اولین گام هر سفر این است که تصمیم بگیرید به کجا می‌خواهید بروید

بخاطر داشته باشید که فقط در صورتی می‌توانید نقشه دسترسی به مقصد را ترسیم کنید که بدانید به کجا می‌روید. شما باید حتماً مقصد نهایی را مشخص کنید در غیر این ‌صورت از ناکجاآباد سر در می‌آورید.

بنابراین قبل از اینکه هر طرحی برای تحول در زندگی‌تان بریزید، باید بنشینید و مشخص کنید دقیقاً می‌خواهید در زندگی‌تان به کجا برسید. بعد از اینکه مقصد نهایی را در ذهنتان مشخص کردید و مسیر دستیابی به آن را میدانید سپس می‌توانید برنامه‌های موثری تهیه کنید که به شما کمک کند به زندگی ایده‌ال‌تان زودتر از آنچه فکر می‌کردید برسید.

فکر می‌کنم Lewis Carroll به بهترین شکل آن را در “آلیس در سرزمین عجایب” بیان کرد…

آلیس: میشه لطفاً به من بگی از اینجا باید به کدام سمت بروم؟

گربه: تا حد زیادی بستگی به این دارد که به کجا می‌خواهی برسی

آلیس: کجایش برام مهم نیست.

گربه: پس اهمیتی ندارد از کدام سمت بروی.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.