مجله اینترنتی رمز موفقیت

شغل آزاد یا مالک یک تجارت، کدامیک؟

رابرت کیوساکی اقتصاددان پیشرو و صاحب تئوریهای نوآورانه اقتصادی در دنیا در کتابش با نام ” گردش مالی: راهنمای استقلال مالی از پدر پولدار” روشهای متفاوت کسب درآمد و طرز فکری که در ورای آن نهفته است را بررسی می‌کند. او چهار روش را برای کسب درآمد عنوان می‌کند و مهم است که تفاوتهای هر کدام را که او در یک ربع دایره قرار می‌دهد بفهمیم:

  • E – Employees یعنی کسانی که سر برج چک حقوقی دریافت می‌کنند
  • S – Self-employed یعنی مشاغل آزاد، متخصصین و مالکین کسب‌وکارهای کوچک
  • B – Big business owners یعنی مالکین کسب‌وکارهای بزرگ
  • I – Investors یعنی سرمایه‌گذاران

اگر بدنبال استقلال مالی واقعی از کسب‌وکارتان هستید پس قطعاً باید تفاوتهای ربع S و B را خوب درک کنید. مردم بسیاری (از جمله خودم) را می‌بینم که بیرون می‌روند و کاری را شروع می‌کنند که به اعتقاد خودشان در ربع B جای می‌گیرد در صورتیکه در حقیقت آنها کسب‌وکاری در ربع S ایجاد کرده‌اند. من سالهای زیادی به سختی کار کردم و در تعجب بودم که چرا به سطح زندگی دلخواه خودم نمی‌رسم و همین طور پیش می‌رفت تا اینکه به عقب برگشتم و این نکات را دوباره مرور کردم و بکار بستم و از اینجا بود که تغییرات شروع شد.

چه تعریفی برای ربع B یعنی مالکین کسب‌وکارهای بزرگ می‌توانیم داشته باشیم؟

تنها یک پرسش کلیدی وجود دارد که باید به آن پاسخ دهید تا بفهمید چه نوع کسب‌وکاری دارید…

آیا می‌توانید از کسب‌وکارتان به مدت یکسال فاصله بگیرید و بعد از برگشت ببینید همچنان تولید یا تولید بیشتر و سوددهی دارد؟

این تنها راهیست که می‌توانید کسب‌وکاری ایجاد کنید که به شما استقلال واقعی بدهد. و این گونه است که سوپر ثروتمندان، تجارتها و شرکتهای بسیاری را بدون در گیر شدن و حضور فیزیکی مدیریت می‌کنند. این چنین است که گروه ویرجین متعلق به ریچارد برانسون می‌تواند شامل بیش از 400 شرکت زیر مجموعه باشد بدون اینکه حضور او را بطلبد.

حرکت از ربع S به ربع B

در مورد تجارت باید بگویم که دو سر دارد. در یک سر تجارتی قرار دارد که کاملاً به شما متکی است… اگر کار نکنید چیزی گیرتان نمی‌آید. در یک سر دیگر تجارتی قرار دارد که هیچ اتکایی به شما ندارد… تجارتی که خودش به پیش می‌رود در حالیکه درآمد برای شما ایجاد می‌کند.

در میان این دو سر، می‌توانیم نموداری را تصور کنیم که هر چه به ربع B نزدیکتر می‌شویم درآمدمان افزایش می‌یابد. برای مثال وقتیکه یک نفر را استخدام کنیم یعنی بخشی از کار را به دیگری واگذار کردیم. و وقتیکه 10مین، 20مین، 50مین یا 100مین شخص را استخدام کنیم به نقطه‌ای می‌رسیم که می‌توانیم از تجارتمان فاصله بگیریم.

می‌توانیم این موضوع را با یک جمع‌بندی به یک قانون تبدیل کنیم:

هر چه تجارت شما وابستگی کمتری به شما داشته باشد… درآمد بیشتری عایدتان می‌شود

پس این هدف را به ذهن بسپارید

وقتیکه تجارتی را شروع، اداره و رشد می‌دهیم باید بطور مرتب هدف نهایی را در نظر داشته باشیم… یعنی تجارتی که بدون حضور ما به پیش می‌رود. مردم بسیاری را می‌بینم که تلاش می‌کنند از ربع E رهایی یابند(فرار از کارمندی) و نتیجتاً خود را گرفتار در ربع B (تجارتی که متکی به خودشان است) می‌بینند. ربع S بسیار خطرناک است چون بطور معمول سخت‌تر از موقعیکه کارمند بودید کار می‌کنید و حتی مزد کمتری نصیبتان می‌شود… فقط کمی آزادی بیشتر در کار کردن دارید.

نتیجه اخلاقی داستان این است که اگر بدنبال استقلال مالی هستید… کاملاً مطمئن باشید که مسیر درست و وسیله درستی برای رسیدن به آن نقطه انتخاب کرده‌اید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.