نگاه شخصی: اهمیت تلاش مستمر
نکات کلیدی
- تکرار و شواهد تجربی فصلی جدید به جستوجوی دانش جهانشمول میافزایند.
- کمال در هر رشتهای بهصورت تصادفی اتفاق نمیافتد؛ نتیجهٔ آفرینش و کاردانی است.
- نمیتوان صداقت را خرید یا فروخت؛ باید خود صداقت باشید.
منبع: الکسا/پیکسبی
صداقت، شایستگی، تلاش و توانمندی در زندگی تا چه اندازه مهماند؟ دربارهٔ صداقت باید گفت که نمیتوان آن را خرید یا فروخت؛ شما باید دارای صداقت باشید. صداقت چگونه بهکار گرفته شد؟ چگونه اعمال میشود؟ آیا مهم است؟ آیا تا بهحال مهم بوده است؟ چطور میدانید؟
تاریخ نشان داده و همچنان نشان میدهد که اگرچه نظرات، خرافات و تصورهای غلط گاهی جوامع را شکل میدهند، این باورهای ناسازگار در نهایت بهنقش خود آشکار میشوند: سطحی، گاهی تحریفهای فریبنده، و حتی گاهی منجر به شرایط مخرب اجتماعی میشوند.
اما گاهی نیز این باورها میتوانند به پیشرفت اجتماعی منجر شوند. آیا این مسئله باید نگرانکننده باشد؟ اگر بله، چرا؟ بهویژه هنگام عدم وجود زیان. اما اگر زیانی وجود داشته باشد؟ در آن صورت چه؟ (برِتگ، ۲۰۱۳؛ داوکورث و گروس، ۲۰۱۴؛ فریدمَن و همکاران، ۲۰۲۴؛ ریسن، ۲۰۱۶؛ استانویچ و وست، ۲۰۰۸).
تاریخ نشان میدهد آنچه میماند (و ابدی است) تعهد به قوانین کلی فیزیک (که غیرقابل تغییرند) و شبکهٔ زیستی جهانی زندگی است. پژوهش در این حوزهها درباره کشف است. این فرایند در نهایت به توسعه، تقویت و بدون شک پیشرفت مهارتها و دانش برای خود میانجامد و طبیعتاً به نفع جامعه است.
نمونهٔ اولیهٔ این امر شاید شکلدادن به یک ابزار سنگی باشد. دستیابی به این هدف نیازمند آگاهی و بینش فکری خودبازنگری بود که امکان عمل فیزیکی خلق این ابزار سنگی را در زمان خاصی فراهم میکرد؛ میتوان آن را بهعنوان سپیدهدمان بشر و آگاهی توصیف کرد (استاوت و همکاران، ۲۰۰۸؛ تنِی و همکاران، ۲۰۰۹؛ وین و کولیدج، ۲۰۱۰).
این فرآیند تکاملی گسترده که بهمدت یک یا دو میلیون سال یا بیشتر ادامه یافت، در نهایت به دوران طلایی یونان (۴۸۰–۳۲۳ پیش از میلاد) منجر شد؛ دورهای که همچنان بر همان اصل پیشبرد مهارتها و دانش استوار بود و اکنون شواهد پژوهشی نشان میدهد شهروندان آن زمان به نوشتن، بحث، مناظره و بهطور قطعی به تحلیل و درک خود و دنیایی که در آن زندگی میکردند، میپرداختند.
تاریخ نشان میدهد سه شهروند برجسته، سقراط، افلاطون و ارسطو، بهطور منظم در میان بسیاری دیگر متمایز میشوند. سقراط آموزش داد که از طریق یک فرآیند فعال پرسشگری مستمر (که امروزه «روش سقراطی» نامیده میشود) مهارتها و دانش پیشرفت میکند. تاریخ نشان میدهد افلاطون این جستوجوی پیوستهٔ «حقیقت» را ادامه یا شاید گسترش داد؛ که شامل تلاشهای او برای شناخت و درک شرایط اخلاقی و شناسایی برتری فکری نیز میشد.
پژوهشها نشان میدهند ارسطو بر این تأکید داشت که مهارتها و دانش از طریق تمرین مکرر و تلاش شخصی پرورش مییابند. همانطور که در نظریهٔ مسئولیت در سال ۲۰۱۴ نوشتم، تکرار یکی از کلیدهای دانش است. با این حال، همانطور که اشاره شد، این حقیقت جهانی بهمدت تقریباً ۲٬۰۰۰ سال پیش بازمیگردد. برای مثال آرشمیدس شناوری را از طریق آزمایش کشف کرد نه از طریق حدسزدن. هپوکرتس پزشکی را با دقت مشاهده و استناد به استانداردهای اخلاقی ارتقا داد (بتیستا، ۲۰۱۵؛ کتسونیس، ۲۰۲۳؛ شتال، ۲۰۱۳؛ استونهاوس و همکاران، ۲۰۱۱؛ استاوت و شامیناد، ۲۰۰۷).
در زمینهٔ معماری و مهندسی، پارتنون هنوز پابرجاست زیرا بر پایهٔ اصول مهندسی جهانی ساخته شده است و یکی از اهداف بصری آن مرتبط با تقارن و نسبت است. هیچیک از اینها بدون تلاش و بهرهگیری از شایستگی و توانمندی امکانپذیر نبود. همانطور که طبیعتاً برای تمام ساختارهای جهانی که پس از هزاران سال ایستادهاند صادق است (بارلتتا، ۲۰۱۱؛ لهمان و وینمن، ۲۰۱۸).
تاریخ نشان میدهد همه اینها نشان میدهد این افراد (و طبیعتاً بسیاری دیگر) پایهگذار آنچه در نهایت به عنوان رنسانس شناخته شد، بودند. زمان و جستوجوی پیوستهٔ دانش، که به دوران عقلانیت و روشنگری تبدیل شد، روش علمی را به جهان عرضه کرد که مسیر آموزش و جامعه را برای همیشه تغییر داد (چانگ و همکاران، ۲۰۱۴؛ فرانسیچوتو و پاپنیکولاو، ۲۰۱۱؛ گولد، ۱۹۹۳؛ گولینسکی، ۲۰۱۱؛ هوژرات و همکاران، ۲۰۱۱؛ تیلمان، ۲۰۲۵؛ یاپیجاکیس، ۲۰۰۹).
ورزش و جستوجوی برتری
سپس به ورزش میپردازیم. ورزش درس آنچه برای رسیدن به برتری لازم است را آشکار میکند. تمام المپیستهای طلا و قهرمانان جهان در هر رشته بهطور عینی نشان میدهند این دستاوردها هدیه نیستند بلکه نتایج انضباط، تعهد، اراده، پشتکار و استقامت هستند. و این مفهوم تماماً از یونان باستان شروع شد.
در قرن ۲۱، مکنامارا و همکاران (۲۰۱۰) اعلام میکنند عوامل روانشناختی کلید عملکرد برتر هستند. این عوامل شامل تعهد، تعیین هدف، حفظ تمرکز و بهکارگیری آنچه بهصورت جسمی، ذهنی و عاطفی لازم است تا پتانسیل خود را بهدست آورند و امیدوارند در ورزش منتخب خود برنده شوند (گالی و ویلِی، ۲۰۰۸؛ گوپتا و مکارتی، ۲۲۲؛ مکنامارا و همکاران، ۲۰۱۰).
انگیزه، بناهای شگفتانگیز و برتری پایدار
جستوجوی برتری، و همهٔ آنچه که از دیرباز بهوضوح شناخته میشود، شامل هنر است. قدم به داخل غار لاسکوا، فرانسه بگذارید و با شگفتی به صحنهای که حدود ۱۷٬۰۰۰ سال پیش در آن رخ داد، نظاره کنید. سپس به زمان حال پرش کنید و وارد کلیسای سیستین شوید: اینجا نیز نشانهای از تعهد وجود دارد، همانندیهٔ نقاشیهای غار لاسکوا. تمام این آثار هنری بر همان حقیقت جهانی تأکید دارند: تلاش بیوقفه و تعهد در مسیر جستوجوی کمال. تنها با کار سخت میتوان به این دستاوردها رسید.
ما میتوانیم این را به مجسمهٔ دیوید و پیهتا میکلآنژ گسترش دهیم؛ هر دو «فقط» سنگ بیجان هستند. با این حال، میتوان استدلال کرد آنچه در پیشرو داریم و میبینیم، «شواهد زنده» این است که مرمر وقتی با مهارت و بینش شکل میگیرد، واقعیت خود را میسازد. چرا و چگونه؟ همینطور میتوان دربارهٔ همهٔ دستاوردهای لئوناردو داوینچی و طبیعتاً دیگر هنرمندان بزرگ که در این حوزه فعالیت میکنند، گفت. این نکته بهخوبی در عنوان فیلم درد و شیدایی منعکس شده است؛ فیلمی که شاید زندگی و آنچه برای رسیدن به همه چیز و هر چیزی لازم است، توصیف میکند!
کمال در هنرها یا هر رشتهای هرگز جزئی از شانس نبوده است. هنرها بههمهٔ شکلهایشان، نتیجهٔ قابلحضور و شنیدنی انضباط، تکرار و پیگیری بیوقفهٔ تسلط هستند. چه بارهٔ سمفونی پنجم بتهوون؟ چه بارهٔ آثار موزارت؟ هنر آنها در طول قرنها پایدار مانده است زیرا آنچه خلق کردند، استاندارد جهانی برتری در موسیقی کلاسیک شناخته میشود و میتوان آن را به آثار شکسپیر نیز اعمال کرد.
همچنین به باله توجه کنیم. در این رشته میخایل باریشنیکو و رودولف نورئوف، دو از برجستهترین رقاصان مرد هستند که نامهایشان در طول زمان پابرجا هستند، بههمراه آنا پاولوا و مارجوت فونتین. در اپرا، تنورهای آنریکو کاروسو، لوتیانو پاواروتی و پلاسیدو دومینگو بهطور پیوسته در فهرستهای «بهترینهای تمام دوران» حضور دارند. چرا اینطور است؟
سپس سُپرانوها همچون ماریا کالاس، جون سدرلند، مونتسرات کاباله و کیری تهکانوا را نیز میتوان نام برد. پژوهشها نشان میدهند بزرگی این افراد نه ناشی از شانس است و نه تصادفی، بلکه نتیجهٔ تلاش مستمر، خودانگیزشی و تعهد شخصی بیتزلزل به کمال هنرشان است. کائول (۲۰۰۹) این را عمل خودانگیختهٔ «تمرین عمیق» و «تمرین هدفمند» مینامد.
کائول (۲۰۰۹) تأکید میکند وقتی کسی میخواهد در هر فعالیتی پیشرفت کند، کلید این است «هدفی انتخاب کند که اندکی فراتر از تواناییهای کنونیاش باشد؛ و به چالش هدفمند بپردازد». این «چالش هدفمند» مداوم و مستمر (چالش هدفمند) مهم است، زیرا اهداف (در همان لحظه) دقیقاً کمی فراتر از تواناییهای موجود هستند.
در نتیجه، تغییر تنها زمانی رخ میدهد که چالش هدفمند و تمرین عمیق بهتدریج بهسوی تمرین پیشرفته و ماهر تبدیل شوند و بهعنوان شرط دائمی و بیوقفهٔ تمرین عمیق و ماهرانهٔ سطح بالا به کار گرفته شوند. این سپس منجر به بهکارگیری اهداف سخت و گسترشپذیر میشود (سادلر، ۱۹۸۹).
منبع: کلودیو هنریک کلیو/پیکسبی
از منظر نورولوژیکی، کائول توضیح میدهد این تمرین مداوم، تکراری و هدفمند باعث «افزایش سرعت یادگیری» میشود که بهطرز چشمگیری تواناییهای شناختی و مهارتهای حرکتی را ارتقا میدهد. بنابراین، راز موفقیت راز نیست (چافین و ایمره، ۲۰۰۲؛ کائول، ۲۰۰۹؛ دِسی و رایان، ۲۰۰۰؛ داوکورث و همکاران، ۲۰۰۷؛ دویک و لیگت، ۱۹۸۸؛ الیوت و مکگرگور، ۲۰۰۱؛ اریکسون و همکاران، ۱۹۹۳؛ ماری، ۲۰۲۲؛ نوردین‑بیتس، ۲۰۱۲؛ والراند و همکاران، ۲۰۰۷؛ زیمرمن، ۲۰۲۲).
از اینجا به کجا میروید؟ انتخاب با شماست و پیامدهایی خواهد داشت.
منابع
بارلتتا، ب. ا. (2011). معماری یونانی. American Journal of Archaeology, 115(4), 611-640.
بتیستا، ج. ا. (2015). سقراط: فلسفهای بهکار رفته در آموزش—جستجوی فضیلت. Athens Journal of Education, 2(2), 149-156.
برِتگ، ت. (2013). چالشهای مقابله با سرقت ادبی در آموزش. PLoS Medicine, 10(12), e1001574.
چافین، ر.، و ایمره، ج. (2002). تمرین کمال: اجراهای پیانو بهعنوان حافظهٔ متخصص. Psychological Science, 13(4), 342-349.
چانگ، و.، بِل، ب.، و جونز، ا. (2014). توسعهٔ تاریخی قوانین حرکت نیوتن و پیشنهاداتی برای آموزش محتوا. Asia‑Pacific Forum on Science Learning and Teaching, 15(1), 1–13.
کائول، د. (2009). کد استعداد. بزرگی زاده نمیشود، پرورش مییابد. Arrow Books, Random House.
دسی، ا. ل.، و رایان، ر. م. (2000). «چه» و «چرا» در پیگیری اهداف: نیازهای انسانی و خودمختاری رفتار. Psychological Inquiry, 11(4), 227-268.
داوکورث، آ. ل.، پیترسون، س.، متیس، م. د.، و کلی، د. ر. (2007). گریت: پشتکار و اشتیاق به اهداف بلندمدت. Journal of Personality and Social Psychology, 92(6), 1087–1101.
داوکورث، آ. ل.، و گروس، ج. ج. (2014). خودکنترلی و گریت: عوامل مرتبط ولی قابل تفکیک برای موفقیت. Current Directions in Psychological Science, 23(5), 319–325.
دویِک، س. س.، و لیگت، اِ. ل. (1988). رویکرد اجتماعی‑شناختی به انگیزش و شخصیت. Psychological Review, 95(2), 256–273.
الیوت، ا. ج.، و مکگریگور، ه. ا. (2001). چارچوب هدف دستاورد ۲×۲. Journal of Personality and Social Psychology, 80(3), 501–515.
اریکسون، ک. ا.، کرامپ، ر. ت.، و تسش‑رومِر، س. (1993). نقش تمرین عمدی در بهدست آوردن عملکرد متخصص. Psychological Review, 100(3), 363‑406.
فرانسسکتو، ا.، و پاپنیکولاو، ا. د. (2011). شناوری، پایداری و تقسیمبندی: از آرشمیدس تا SOLAS 2009 و مسیر پیش رو. Proceedings of the Institution of Mechanical Engineers, Part M: Journal of Engineering for the Maritime Environment, 225(1), 17‑32.
فریدمَن، س.، الرسگارد، س.، ریوز، ا.، و لارسُن، ا. گ. (2024). معنی شایستگی: استعداد در برابر مشروعیتِ کار سخت. Social Forces, 102(3), 861‑879.
گالی، ن.، و ویلِی، ر. س. (2008). «پست گرفتن» از مشکلات: تجربههای ورزشکاران در زمینهٔ مقاومت. The Sport Psychologist, 22(3), 316‑335.
گولد، س. (1993). زمینهٔ تاریخی قانون سوم نیوتن و آموزش مکانیک. Research in Science Education, 23(1), 95‑103.
گولینسکی، ج. (2011). علم در دوران روشنگری؛ بازنگری. History of Science, 49(2), 217‑231.
گوپتا، س.، و مککارثی، پ. ج. (2022). مدل مقاومت ورزشی: مرور سیستماتیک مقاومت در عملکردکنندگان ورزشی. Frontiers in Psychology, 13, 1003053.
هوجرات، م.، کورتام، ن.، و زیدانی، س. (2011). ملاحظات دانشآموزان دربارهٔ قانون آرشمیدس‑استفاده از مقدمهٔ تاریخی در آموزش علم. The Electronic Journal for Research in Science & Mathematics Education, 15(1).
کتسونیس، ا. (2023). میراث افلاطون در تعلیم و تربیت: پرداختن به دو سوءتفاهم. Journal of Philosophy of Education, 57(3), 739‑747.
لهمان، گ.، و وینمن، م. (2018). روشهای دانش بازگشتی در طراحی پارتنون: نمونهای از تداوم بین یونان و خاورنزدیک. Revolutions and Continuity in Greek Mathematics, 8, 235.
مکنامارا، آ.، باتن، آ.، و کالینز، د. (2010). نقش ویژگیهای روانشناختی در تسهیل مسیر به عملکرد برتر – بخش ۱: شناسایی مهارتها و رفتارهای ذهنی. The Sport Psychologist, 24(1), 52‑73.
ماری، م. ب. (2022). تکرارها و تنوعها: حافظهٔ فرهنگی تجسمی باله. Athens Journal of Humanities & Arts, 9(1), 15‑26.
نوردین‑بیتس، س. م. (2012). روانشناسی عملکرد در هنرهای نمایشی. The Oxford handbook of sport and performance psychology, 81‑114.
پورجه، ر. (2014). نظریهٔ مسئولیت (چه کسی قدرت را دارد؟) Amazon/Kindle.
ریزن، ج. ل. (2016). باور به آنچه که باور نداریم: پذیرش باورهای خرافی و سایر شهودهای قوی. Psychological Review, 123(2), 182.
سادلر، د. ر. (1989). ارزیابی فرمولی و طراحی سامانههای آموزشی. Instructional Science, 18(2), 119‑144.
شتال، گ. (2013). نظریههای شناختی در یادگیری مشارکتی. The International Handbook of Collaborative Learning, 74‑90.
ستانوویچ، ک. ا.، و وست، ر. ف. (2008). در مورد استقلال نسبی تعصبات ذهنی و توانایی شناختی. Journal of Personality and Social Psychology, 94(4), 672‑695.
استونهاوس، ل. پ.، آلیسون، پ.، و کار، د. (2011). ارسطو، افلاطون و سقراط: دیدگاههای یونان باستان دربارهٔ یادگیری تجربی. در Sourcebook of Experiential Education, 32‑39. Routledge.
استاوت، د.، و شامیناده، ت. (2007). عصبشناسی تکاملی ساخت ابزار. Neuropsychologia, 45(5), 1091‑1100.
استاوت، د.، توث، ن.، شیک، ک.، و شامیناده، ت. (2008). همبستگیهای عصبی ساخت ابزار دوران سنگ عتیق: فناوری، زبان و شناخت در تکامل انسان. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences, 363(1499), 1939‑1949.
تنِی، س.، کال، ج.، و تاماسلو، م. (2009). تقویت ابزار: دربارهٔ تکامل فرهنگ تجمعی. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences, 364(1528), 2405‑2415.
تیلمان، ت. (2025). استفادهٔ گالِن از هپوکرتس بهعنوان نقطهٔ تکیه برای نوآوری پزشکی. Greco‑Roman Studies in Anchoring Innovation, 303.
والراند، ر. ج.، سالوی، س. ج.، ماژئو، گ. ا.، الیوت، ا. ج.، دنیس، پ. ل.، گروزه، ف. م.، و بلانشار، س. (2007). دربارهٔ نقش شور (پیشن) در عملکرد. Journal of Personality, 75(3), 505‑534.
وین، ت.، و کولیدج، ف. ل. (2010). فراتر از نمادگرایی و زبان: مقدمهای به ضمیمهٔ ۱، حافظهٔ کاری. Current Anthropology, 51(S1), S5‑S16.
یاپیجاکیس، س. (2009). هپوکرتس کوسی، پدر پزشکی بالینی، و اسکلپیادس بیثینی، پدر پزشکی مولکولی. In Vivo, 23(4), 507‑514.
زیمرمن، ب. ج. (2002). تبدیل شدن به یادگیرنده خودتنظیم: یک مرور کلی. Theory into Practice, 41(2), 64‑70.