مجله اینترنتی رمز موفقیت

چگونه در زندگی موفق شویم: ایده‌ها و اصولی که در مدرسه به شما نمی‌آموزند

بیش از 40,000 نسخه چاپ‌شده…

ند این کتاب را در ابتدا به‌عنوان هدیه‌ای برای فرزندانش نوشت. او همچنین نسخه‌هایی را به همکاران تجاری، دوستان و آشنایان هدیه داد. به‌زودی درخواست‌ها سرازیر شدند:

  • روان‌شناسان خواستار نسخه‌هایی برای بیمارانشان شدند.
  • معلمان درخواست نسخه برای دانش‌آموزانشان را داشتند.
  • رؤسای شرکت‌ها کتاب‌هایی برای کارکنانشان درخواست کردند.

در طول سال‌ها، کتاب چگونه در زندگی موفق شویم نه بار تجدیدچاپ شده و توسط ده‌ها هزار نفر از افراد در تمام سنین خوانده، موردِ پسند قرار گرفته و دست‌به‌دست شده است.

«این کتابی عالی است که هر کسی که می‌خواهد کسب‌وکار خودش را آغاز کند یا مسیر شغلی در تجارت را برنامه‌ریزی می‌کند، باید آن را بخواند.» — H. Ross Perot

«این کتاب صندوقچه‌ای پر از خرد و بینش دربارهٔ چگونگی ساختن یک زندگی موفق و پُرمعناست.» — Jack Canfield، هم‌نویسندهٔ Chicken Soup for the Soul

«کتاب‌ها از کودکی بخش مهمی از زندگی من بوده‌اند. اکنون، در ۹۰ سالگی، دست‌کم دو کتاب جدید در هفته می‌خوانم… کتاب چگونه در زندگی موفق شویم یکی است که همین‌الان تمامش کرده‌ام. کتابی عالی است.» — Ruth Stafford Peale (خانم Norman Vincent Peale)، مرکز زندگی مسیحی پییل

چگونه در زندگی موفق شویم: ایده‌ها و اصولی که در مدرسه به شما نمی‌آموزند

نقدهای تحریریه

بررسی

«کتاب‌ها از کودکی بخش مهمی از زندگی من بوده‌اند. اکنون، در ۹۰ سالگی، دست‌کم دو کتاب جدید در هفته می‌خوانم… چگونه در زندگی موفق شویم، ایده‌ها و اصولی که در مدرسه به شما نمی‌آموزند، کتابی است که همین‌الان به پایان رسانده‌ام. کتابی عالی است.» — Ruth Stafford Peale (خانم Norman Vincent Peale)، مرکز زندگی مسیحی پییل

«افراد بالغ به این کتاب نیاز دارند، نه کودکان. این مجموعه‌ای از حقایق است که همه‌ی ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم.» — مدیرعامل، شرکت سرمایه‌گذاری، کلیولند، اوهایو

«من قصد دارم کتاب شما را در کتابخانهٔ امانت دفترم نگهدارم… به بیماران می‌گویم که با خواندن یا کتاب شما یا The Road Less Traveled، احتمالاً کمتر به من یا همکارانم نیاز خواهند داشت!» — درمانگر خانواده، کنت، اوهایو

«در این عصر اطلاعات با شبکه‌های پیشرفته و ارتباطات آنی در سراسر جهان، بازگشت به اصول و مبانی موفقیت و خوشبختی تازگی‌بخش است.» — معاون ارشد شرکت بیمه، سینسیناتی، اوهایو

«این کتاب صندوقچه‌ای پر از خرد و بینش دربارهٔ چگونگی ساختن یک زندگی موفق و پُرمعناست.» — Jack Canfield، هم‌نویسندهٔ Chicken Soup For the Soul

«این کتابی عالی است که هر کسی که کسب‌وکار تازه‌ای را آغاز می‌کند یا درصدد برنامه‌ریزی مسیر شغلی خود در تجارت است باید آن را بخواند.» — H. Ross Perot

«بسیار تأثیرگذار! آفرین! این حرکت ستودنی است هم برای کسانی که اثر را به آن‌ها تقدیم کرده‌اید و هم برای کسانی که خوش‌شانس‌اند نسخه‌ای از آن را به‌دست می‌آورند. پیشاپیش برای تأثیر مثبت کتاب شما بر روی دو پسرم سپاسگزارم.» — مربی تنیس، داون‌پورت، فلوریدا

«چه چیزی بهتر از انتشار کتابی که حاوی چنین ارزش‌های محکم و سخنان پُربار حکمت است، یک والد می‌تواند به فرزندش هدیه دهد؟ من عاشق چنین کتاب‌هایی هستم! کتاب شما در روزهای چالش‌برانگیز «تزریق روحیه» برای من خواهد بود و الهام‌بخشِ بخشی از برنامهٔ روزانهٔ من.» — مدیر مدرسهٔ ابتدایی، شیکر هایتز، اوهایو

«کتاب شما… قابل توجه است. مطالب مفیدی در آن هست که دوست داشتم به‌عنوان کتاب درسی برای دانش‌آموزان از کلاس ۶ به بالا اجباری شود.» — تسهیل‌گر انسانی، والتام، ماساچوست

از زبان نویسنده

ند در ابتدا کتاب چگونه در زندگی موفق شویم، ایده‌ها و اصولی که در مدرسه به شما نمی‌آموزند را به‌عنوان هدیه‌ای برای فرزندانش نوشت. او در آغاز نسخه‌هایی را به همکاران تجاری، دوستان و آشنایان هدیه می‌داد. به‌زودی درخواست‌های بیشتری برای نسخه‌ها سرازیر شد: روان‌شناسان خواستار نسخه برای بیمارانشان شدند، مدیران فروش خواستار کتاب برای تیم فروش خود، معلمان برای دانش‌آموزان و کتابخانه‌های مدرسه، و رؤسای شرکت‌ها برای کارکنان‌شان درخواست کردند.

دربارهٔ نویسنده

ند گراسمن بیش از یک‌ربع قرن را صرف مطالعه و به‌کارگیری ایده‌ها و اصولی کرده است که به او در رسیدن به موفقیت شخصی و حرفه‌ای کمک کرده‌اند. او به‌عنوان صاحب یک شرکت مشاورهٔ مزایای کارکنان با مشتریانی از سیستم‌های مدرسه، دفاتر حقوقی و شرکت‌ها معتقد است که هیچ میان‌بر واقعی برای موفقیت وجود ندارد. در طول دوران بزرگ‌سالی، ند عادت داشت حکایت‌ها، اندیشه‌ها و نقل‌قول‌های الهام‌بخش را بنویسد، چیزهایی که معتقد بود می‌تواند تفاوت بین زندگیٔ متوسط و زندگیٔ موفق را رقم بزند. وقتی فرزندانش در مدرسهٔ ابتدایی بودند، ند نوشتن کتابی را برای آن‌ها آغاز کرد — کتابی که در آن آن افکار، تجربیات زندگی و سخنان پربار را با آن‌ها به‌اشتراک بگذارد — کتابی که می‌توانست راهنمای آن‌ها در مسیرهای‌شان به سوی خوشبختی و موفقیت باشد. ده سال بعد، وقتی دخترش در دانشگاه و پسرش در دبیرستان بود، ند کتاب در انتظار را به فرزندانش تقدیم کرد. او این کار را برای خود و فرزندانش انجام داد. اما وقتی کتاب را به دوستان و آشنایان هدیه داد، سیل نامه‌ها و درخواست‌های بیشتر او را تشویق کرد تا نسخه‌های اضافی برای توزیع سراسری چاپ کند. جریان پیوستهٔ نامه‌ها و درخواست‌ها از سوی تجار، آموزگاران، والدین، روان‌شناسان و دانش‌آموزان همچنان ادامه دارد. ند تمام عمرش را در شیکر هایتز، اوهایوی حومهٔ کلیولند زندگی کرده است. او که از علاقه‌مندان بیسبال است، خود را خوش‌شانس می‌داند که یکی از آرزوهای دیرینش برآورده شده — داشتن یک تیم قهرمان بیسبال در کلیولند.

گزیده. © بازنشر با اجازه. تمامی حقوق محفوظ است.

«تنها یک موفقیت وجود دارد: این‌که بتوانی زندگی‌ات را به سبک و مسیر خودت بگذرانی.» — CHRISTOPHER MORLEY چه اندیشه‌ای زیبا، ساده و پُرمعنا. اگر کاری را انجام می‌دهی که از آن لذت می‌بری، کاری که برایت راحت است، کاری که تو را خوشحال می‌کند، آنگاه تو موفقی. موفقیت مترادف ثروت یا موقعیت اجتماعی نیست. هیچ ربطی به آنچه دیگران دربارهٔ تو یا اعمالت فکر می‌کنند ندارد. موفقیت تنها به نظرِ خودِ تو دربارهٔ خودت و آنچه انجام می‌دهی بستگی دارد. اگر بتوانی به مرحله‌ای برسی که هر روز زندگی‌ات را — روزی که زنده‌ای — کاملن لذت ببری و زندگی‌ات را طبق معیارهای خودت شکل دهی، با پرورشِ حسِ هدفمندی و احساسِ دستاورد و رضایت، چه خواستهٔ بیشتری می‌توانی داشته باشی؟ چقدر می‌توانی بیش از لذت بردن از زندگی خودت «موفق» باشی؟

هنری دیوید ثورو گفت: «اگر کسی با اعتماد به‌نفس در جهتِ رؤیاهایش پیش رود و بکوشد زندگی‌ای را که تصور کرده است زندگی کند، در زمان‌های عادی موفقیتی را تجربه خواهد کرد که غیرمنتظره است.» به‌دقت عبارت «در جهت رؤیاهایش» را توجه کن — نه رؤیاهای والدینت، همسرت یا دوستت، بلکه رؤیاهای خودت. زندگی‌ای را که تصور کرده‌ای زندگی کن. اگر کاری که انجام می‌دهی برایت درست و راحت نیست، چگونه انتظار داری برای والدینت، همسرت، فرزندانت، دوستانت یا همکارانت «مناسب» باشی؟ تلاش برای قرار دادن خود در قالبی که دیگری ساخته است، جز ناامیدی، اضطراب، تنش، فشار و شکست چیزی به‌دنبال ندارد. نمی‌توانی با زندگی‌ای که برای خوشنود کردن دیگران است، حسِ هدفمندی و دستاورد درونی به‌دست آوری. رضایتِ درونی فقط از دستاوردهای خودت حاصل می‌شود، نه از آنچه دیگران دربارهٔ تو فکر می‌کنند. هیچ چیز به‌اندازهٔ داشتن حسِ هدف و رسالت روزانه برای تو به‌عنوان یک انسان اهمیت ندارد.

استاد دویدن، جورج شیان می‌گوید: «موفقیت در داشتن شجاعت و بردباری و، از همه مهم‌تر، اراده برای تبدیل شدن به آن فردی است که هستی، هرچقدر هم که عجیب باشد. آنگاه می‌توانی بگویی: ‹قهرمانم را یافته‌ام و او منم!›» همهٔ ما می‌خواهیم احساس خاص‌بودن، مهم‌بودن و ارزشمندبودن داشته باشیم. نمی‌توانیم این احساس را با زیستن در گذشته یا انتظار برای آینده به‌دست آوریم. این زندگی در امروز است، در همین لحظه. به خودت آزادی و فرصت لذت بردن از همین لحظه را بده. این پول، جایگاه، قدرت یا جوایز تو نیستند که حس هدفمندی به‌تو می‌دهند، بلکه افکار، احساسات و عواطف تو هستند. موفقیت همان چیزی است که درونت احساس می‌کنی و نحوهٔ ارزیابیِ خودت به‌عنوان یک انسان است. هر تعریفی که شخصی از موفقیت دارد، ضرورت دارد بفهمد که موفقیت تصادفی نیست. کاملاً قابل پیش‌بینی است و هر کسی می‌تواند آن را کسب کند. موفقیت درون تو آغاز می‌شود—وضعیتی ذهنی است. تابعی از شخصیت و خصلت توست. آن را با خود هرجا می‌روی همراه داری. به‌اندازهٔ دست‌ها، پاها، چشم‌ها و گوش‌هایت بخشی از وجودت است. باید خودت را معادلِ موفقیت بدانی. موفقیت ناشی از شانس یا تصادف یا شرایط یا محیط نیست. موفقیت مسئلهٔ یافتن خود و ساختن بر مبنای آن چیزی است که یافته‌ای. همهٔ ما می‌توانیم موفق شویم، اگر بر بزرگ‌ترین سرمایه‌هایمان، منابع طبیعی خودمان و نیروهایی که در درون همهٔ ما وجود دارند بنا کنیم.

یک تعریف عالی از موفقیت این است: «موفقیت تحقق پیوستهٔ یک آرمان شایسته است.» این مفهوم یعنی افرادی که روز‌به‌روز برای دستیابی به چیزی که آن را واقع‌بینانه و شایسته می‌دانند کار می‌کنند، موفق‌اند. کسانی که رؤیاهایی در ذهن و قلب دارند و فعالانه در پی آن‌ها هستند، موفق‌اند. با این تعریفِ بسیار ساده از موفقیت، آیا فکر نمی‌کنید همه باید موفق باشند؟ روشن است که این‌گونه نیستند. ۹۵ درصد از ما موفق نیستیم چون قوانین موفقیت را نمی‌دانیم. نقشهٔ راه نداریم، هدف مشخص نداریم، برنامه‌ای نداریم. مانند کشتی‌هایی هستیم که در دریاها بی‌مقصد شناوریم. تنها درجا می‌زنیم و هرگز به هیچ بندر باارزشی نمی‌رسیم.

افرادی که واقعاً به عظمت دست می‌یابند، تصویری در ذهن خود می‌سازند از دقیقاً چه کسی و چه چیزی می‌خواهند بشوند، و سپس خود را به‌سوی آن تصویر هدایت می‌کنند. موفقیت در دستاورد نیست؛ در تلاش، رسیدن، کوشش و رشد است. تنها کسی که می‌توان نام او را شکست‌خورده گذاشت، کسی است که دست از تلاش برداشته است. اگر می‌خواهی موفق شوی، باید روش‌ها و تکنیک‌های اثبات‌شدهٔ موفقیت را بیاموزی. یکی از روش‌ها قانون جذب است که می‌گوید هر فکری که بر ذهن تو تسلط یابد، افراد و شرایطی با ایده‌های مشابه را به‌سوی تو جذب خواهد کرد. موفقیت یا عدمِ موفقیت ما می‌تواند تحت تأثیر کسانی باشد که با آن‌ها معاشرت می‌کنیم. اگر با افراد مثبت و موفق معاشرت کنی، رفتارهایت را بر همان الگوها خواهی ساخت. موفقیت مسئلهٔ عادت است. می‌توانیم عادت‌های موفق را پرورش دهیم، هر روز آن‌ها را زندگی کنیم و در آن‌ها مهارت یابیم. می‌توانیم بیاموزیم چگونه و چرا دیگران موفق شده‌اند و سپس عادات و فلسفه‌های آنها را برای خود بپذیریم. اگر میان‌بری برای موفقیت وجود دارد، آن میان‌بر همان یادگیری از دیگران است. وقتت را هدر نده برای از نو اختراع کردن چرخ. زندگی و رفتار هر کسی را که ملاقات می‌کنی بررسی کن. خوب را الگو قرار بده. بد را رد کن. موفقیت قابل تعریف و قابل پیش‌بینی است. یادگیریِ موفقیت تفاوتی با یادگیری آشپزی، مهندسی، بافتنی یا گلف ندارد. باید بیاموزی و بدانی موفقیت چیست و سپس: فقط انجامش بده! در موفقیت متخصص شو. در دوره‌ها و سمینارها شرکت کن. کتاب بخوان و، آسان‌ترین روش، به نوارهای صوتی گوش کن.

موفقیت اغلب نیازمندِ انضباط برای به تأخیر انداختن رضایتِ کوتاه‌مدت است تا از پاداش‌های بزرگ‌تر بلندمدت برخوردار شوی. متأسفانه گرایش طبیعی انسان این است که آنچه می‌خواهد را اکنون به‌دست آورد، بدون توجه به پیامدهای بلندمدتِ رفتارهای کوتاه‌مدت. دو گروه کلی از افراد موفق وجود دارد. گروه اول «اهالی رودخانه» هستند. آن‌ها فعالیت یا حرفه‌ای را یافته‌اند که آن‌ها را مجذوب خود کرده و با شور و اشتیاق و دل‌بستگی تمام خود را در آن فرو برده‌اند. آن‌ها در این «رود»ی از علاقه کار و بازی می‌کنند و از هر دقیقهٔ آن لذت می‌برند. کارشان بازی است و بازی‌شان کار. زندگی برای آن‌ها شادی مداوم، بسته‌ای از خوشی است. چون آن‌ها عاشق کاری هستند که انجام می‌دهند، آن را به‌آسانی، با اشتیاق و با موفقیت انجام می‌دهند. «رود» علاقهٔ تو چیست؟ بیش از هر چیز چه کاری را دوست داری انجام دهی؟ خودت را در چه کاری می‌بینی که «بهترین» شوی؟ غالباً و با بیشترین آسانی همان کاری را انجام می‌دهی که دوست داری. اگر آن‌قدر از کاری که انجام می‌دهی خوشت نمی‌آید که بخواهی در آن بهترین شوی، باید کاری را شروع کنی که واقعاً عاشقش هستی. زندگی برای هدر دادنِ آن در انجام کاری که از آن لذت نمی‌بری، بیش از حد کوتاه است.

گروه دوم از افراد موفق هدف‌گرا هستند. آن‌ها از انجام کارهای مختلف شاد هستند. رسیدن به اهداف برای‌شان مهم است. تصمیم می‌گیرند چه می‌خواهند و چشم و اشتیاق‌شان را بر آن اهداف نگه می‌دارند تا تبدیل به واقعیت شوند. آن‌ها بهترین لذت را از زندگی می‌برند وقتی یک هدف را به سرانجام می‌رسانند و بی‌درنگ به سراغ هدف بعدی می‌روند.

برای بهترین نتایج سعی کن «رود» علاقه‌ات را پیدا کنی و در عین حال هدف‌گرا باشی. آیا می‌توانی ترکیبی شکست‌ناپذیرتر از این تصور کنی؟ موفقیت مسئلهٔ آمادگی کامل ذهنی است. آن حس وجدآورِ اعتمادبه‌نفس، شادی، اشتیاق و نگرش ذهنی مثبت که به ما اجازه می‌دهد در دنیای خود وجود داشته باشیم و صرفاً انسانی باشیم که می‌خواهیم باشیم.

جزئیات محصول

  • ناشر: Diamond Publishing Company
  • تاریخ انتشار: 9 مه 2023
  • چاپ: دوم
  • زبان: انگلیسی
  • تعداد صفحات: 246 صفحه
  • ISBN-10: 0964871025
  • ISBN-13: 978-0964871021
  • وزن کالا: 14.8 اونس
  • ابعاد: 6 x 0.45 x 9 اینچ
  • رتبهٔ پرفروش‌ها: #2,562,470 در کتاب‌ها
    • #16,883 در خودیاری — خوشبختی
    • #22,295 در خودیاری — موفقیت
    • #48,104 در روان‌شناسی و مشاوره
  • نمرات مشتریان: 4.7 از 5 ستاره، 10 امتیاز

برترین نقدها از ایالات متحده

موفقیت

این کتاب را وقتی عنوانش را دیدم برداشتم و فکر کردم نویسنده خیلی مغرور است که همه‌چیز را بلد است، اما بعد از خواندن چند کلمه فهمیدم که کتاب چقدر شگفت‌انگیز است. نسخه‌ام را چندین بار خوانده‌ام و وقتی دلسرد می‌شوم آن را دوباره می‌خوانم. همچنین برای همهٔ دوستان و فرزندانم نسخه خریده‌ام چون فکر می‌کنم آن‌قدر مهم است. این کتاب ارزش‌هایی را که والدین‌تان سعی کردند در کودکی به شما بیاموزند به زبان می‌آورد. کتابی فوق‌العاده!

نصایح عملی و سودمند

گراسمن خوانندگانش را به اصول پایه‌ای موفقیت یادآور می‌شود که می‌توان بلافاصله به کار گرفت و نتایج مثبت مستقیم به‌دست آورد. او این‌ها را با تحلیل‌های بینش‌مندانه ترکیب می‌کند، مانند نظرش دربارهٔ فرصت که می‌گوید «فرصت برچسب ‹فرصت› نخواهد داشت. مخفی خواهد بود. باید آن را پیدا کنی» (ص. ۳۵). کتاب پر از نقل‌قول‌های انگیزشی از منابع مختلف است. بسیاری از اصولی که او مطرح می‌کند از کتاب مقدس گرفته شده‌اند. به‌عنوان مثال دربارهٔ ساخت بهترین نسخهٔ خود می‌گوید قانون خودتعیین‌گری را داریم و «تو اکنون هستی و آنچه فکر می‌کنی خواهی شد» (ص. ۱۱۶). این از کتاب امثال است. از عهد جدید او آنچه را قانون جبران می‌نامد آموزش می‌دهد و به ما یادآوری می‌کند «همان‌گونه که می‌کاری، همان را درو خواهی کرد» (ص. ۱۱۶). کتاب‌هایی مانند این کمک می‌کنند که آدم بر راه واقعیِ زندگی متمرکز بماند. نزدیک پایان کتاب او این را جمع‌بندی می‌کند که «خودباوری حقیقتاً یک پیشگوییِ خودتکمیل‌کننده است» (ص. ۱۹۷). اگر اصولش به‌کار بسته شود، این کتاب می‌تواند برای افراد زیادی مفید باشد.

نکات ارزشمند دربارهٔ موفقیت و زندگی موفق

نکات ارزشمندی دربارهٔ موفقیت و زندگی موفق. نسخهٔ من به‌موقع رسید و هیچ مشکلی نبود.

عالی

کتابی فوق‌العاده. در موضوعات مختلفی که به‌نظر می‌رسد موجب بسیاری از مشاجرات در زندگی می‌شوند اطلاعات مفیدی دارد. این کتاب را به هر کسی که می‌خواهد یاد بگیرد چگونه بسیاری از موقعیت‌های پرتنش را بهتر مدیریت کند توصیه می‌کنم؛ کتابی آسان برای خواندن و خوب نوشته‌شده. از خریدم خوشحالم.

والدین باید آن را بخوانند و سپس به بچه‌ها بدهند.

همهٔ ما بهترین‌ها را برای بچه‌هایمان می‌خواهیم. اما گاهی فکر می‌کنیم خودمان می‌دانیم چه چیز برای‌شان بهتر است و به خواسته‌های بچه‌ها گوش نمی‌دهیم. این کتاب نحوهٔ نگاه من به موفقیت و آنچه دخترم به‌عنوان موفقیت می‌دید تغییر داد. نشان داد که باید به او راهنمایی و پایهٔ محکمی بدهم و امیدوار باشم که او انتخاب‌های خوبی در زندگی خواهد داشت. من سه نسخه از این کتاب خریدم: یکی برای خودم، یکی برای دخترم و یکی برای پسرعمویم.

چیزهایی که کاش خیلی زودتر می‌دانستم

این کتاب برای کسانی که در زندگی مبارزه کرده‌اند و تلاش داشته‌اند ریشه‌های بسیاری از مشکلات‌شان را بفهمند، فراتر از عالی است. من ۳۱ ساله‌ام و کاش در اوایل بیست‌سالگی یک کتاب مانند این داشتم. آن زمان شجاعت انجام کارهایی را به من می‌داد که بعدها انجام دادم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.