مجله اینترنتی رمز موفقیت

۴ راز پنهان و ناخوشایند که باید دربارهٔ افراد موفق بدانید

دنیا پر از ناامیدی و درد است. احساس درماندگی کم نیست. حسرت فراوان است. شکست نیز دور از انتظار نیست.

افراد موفق، موفقیت شغلی، ریسک‌های شغلی، اشتغال، مشکلات شغلی، شکست
گتی

اگر دلت گرفته چون دیروز اخراج شدی، خب چه؟ ارتقا نگرفتی، خب چه؟ از رئیست بیزاری یا کسب‌وکارت شکست خورده، خب چه؟ هیچ‌وقت دیپلم دبیرستان نگرفتی؟ شاید دانشگاه را تمام نکردی، خب چه؟ دانشگاه تمام کردی اما در شغلت خوشحال نیستی؟ تا قلهٔ مدیریتی بالا آمده‌ای اما احساس رضایت نداری، خب چه؟ اگر این وضعیتِ توست، قرار است چه‌کار کنی؟

می‌توانی در نومیدی فرو بروی و از تلخیِ زندگی نالان باشی — من خودم چنین تجربه‌ای داشته‌ام. می‌توانی هر روز به سر کار بروی و از شغلت، همکارانت یا رئیست شکایت کنی. می‌توانی به زندگی و حرفهٔ متوسط راضی شوی و هفته‌ای بیش از چهل ساعت را صرف شغلی بکنی که از آن متنفر هستی. بسیاری چنین می‌کنند.

می‌توانی به غر زدن‌های همیشگی دربارهٔ دوشنبه‌ها ادامه دهی و آرزوی رسیدن به جمعه را در سر داشته باشی، یا می‌توانی زحمت بکشی — و آن فداکاری‌هایی را انجام دهی — که موفقیت طلب می‌کند. اما مسئله همین است: فداکاری. آدم‌ها یک‌باره موفق از خواب بیدار نمی‌شوند. برای موفقیت کار می‌کنند. معامله می‌کنند. فداکاری می‌کنند. آیا حاضر هستی کار لازم را انجام دهی و دردِ ضروری برای رسیدن و پایدار نگه‌داشتن موفقیت را تحمل کنی؟

در اینجا چهار راز پنهان و ناخوشایندی که باید دربارهٔ افراد موفق بدانید تا خودتان هم بتوانید یکی از آن‌ها شوید، آورده شده است.

۱. افراد موفق یک درد را با درد دیگری عوض می‌کنند.

«ما همه باید یکی از دو نوع درد را در زندگی تحمل کنیم: دردِ انضباط یا دردِ پشیمانی.»

سال‌ها پیش این نقل‌قول از جیم ران را خواندم و در من تأثیر گذاشت. فهمیدم که برای ساختن مسیر حرفه‌ای و تجربهٔ موفقیت باید مبارزه کنم و از پس سختی‌ها بربیایم. دریافتم که زندگی بی‌درد امکان‌پذیر نیست.

و چون راهی برای فرار از مبارزات وجود نداشت، تصمیم گرفتم محکم‌تر کار کنم و دست از جست‌وجوی راه آسان بردارم. تصمیم گرفتم دردِ انضباط را تحمل کنم (به جای دردِ پشیمانی) و از همان‌جا سفرِ موفقیتم شروع شد. پیشنهاد می‌کنم تو هم همین کار را بکنی.

برخلاف تصور عمومی، افراد موفق از دردهای زندگی فرار نمی‌کنند. آن‌ها فقط هرگاه و هرجا ممکن باشد، یک درد را با درد دیگری عوض می‌کنند. افراد موفق دردِ پشیمانی را با دردِ انضباط عوض می‌کنند.

آن‌ها دردِ ایستادن را با دردِ شروع کردن عوض می‌کنند. دردِ شکست را با دردِ پیوستگی عوض می‌کنند، و دردِ «بله» گفتنِ زیاد را با دردِ «نه» گفتن عوض می‌کنند تا منابع محدود هر یک از ما — یعنی زمان — را محافظت و متمرکز کنند.

افراد موفق مثل همه از شکست می‌ترسند، اما اجازه نمی‌دهند ترس آن‌ها را متوقف کند، زیرا می‌دانند پشیمانی درد بیشتری نسبت به خودِ شکست ایجاد می‌کند. اگر می‌خواهی موفق شوی، می‌توانی از شکست بترسی، اما نباید از تلاش کردن بترسی.

۲. افراد موفق ریسک می‌کنند و شکست می‌خورند.

«در طول دوران حرفه‌ای‌ام بیش از ۹۰۰۰ شوت را از دست داده‌ام. تقریباً ۳۰۰ بازی را باخته‌ام. ۲۶ بار به من اعتماد شده تا شوت برنده را بزنم و خراب کرده‌ام. بارها و بارها در زندگی‌ام شکست خورده‌ام. و به‌خاطرِ همین‌هاست که موفق شده‌ام.»

این نقل‌قول از مایکل جردن خیلی دربارهٔ ریسک و شکست به من آموخت. وقتی از شکست فرار کنی، ناگزیر از موفقیت هم فرار کرده‌ای. افراد موفق همه‌چیز را به خط می‌گذارند. آن‌ها ریسک تحقیر و شرمندگی را می‌پذیرند. ریسک ناراحت کردن دیگران را می‌پذیرند. همه‌چیز — از جمله حرفه‌شان — را برای رسیدن به اهدافشان ریسک می‌کنند.

اگر می‌خواهی حرفهٔ تو اوج بگیرد، باید حاضر باشی آن را سقوط کند. هرچند این ممکن است ناتوان‌کننده و اضطراب‌آور باشد، موفقیت هم‌چونِ همراهِ ریسک است؛ بنابراین باید با نامطبوع بودن راحت‌تر باشی. افراد موفق در ابهام و عدم قطعیت پیش می‌روند زیرا می‌دانند برای رسیدن به بالاترین درجات موفقیت باید پیچ و تاب ناامیدی را هم تجربه کنند.

اگر می‌خواهی موفق شوی، بدان که «هرچه ریسک نکنی، چیزی هم به‌دست نمی‌آوری» حقیقت دارد. افراد موفق باید ریسک کنند — ریسک‌های مالی، ریسک‌های شغلی و هم در سطح شخصی و هم حرفه‌ای.

۳. افراد موفق گاهی می‌خواهند دست از کار بکشند.

«برای چیزی که می‌خواهی باید بجنگی؛ چون آن چیزی که می‌خواهی برای تو مبارزه نمی‌کند!»

دیمارجی اسمیت، مربی محبوب الن دی‌جنرس، این جمله را کاملاً درست گفته است. ممکن است فکر کنی هرگز برایت اتفاق نمی‌افتد. ممکن است احساس کنی وقتی چیزی نیستی در حال غرق شدن هستی. تفاوت بین بازنده شدن و شکست خوردن، تسلیم شدن است. افراد موفق هم گاهی می‌خواهند تسلیم شوند، مثل هر کسی، اما تسلیم نمی‌شوند، و تو هم نباید چنین کنی.

از دیمارجیِ دوازده‌ساله بیاموز و برای خواسته‌هایت بجنگ. هرچند هدف او کسب آموزش و تقویتِ بنیهٔ جسمانی است، نکته همین نیست. هدفِ تو همان است که هدفِ توست. شاید می‌خواهی کسب‌وکار راه بیندازی، ارتقا بگیری، حوزهٔ شغلی را عوض کنی، مدیر شوی، معلم شوی، به سمت مدیریت عالی برسید، کتابی بنویسی، خواننده، بازیگر یا کارگردان مشهور شوی و غیره. اهدافِ تو چیست؟ می‌خواهی به چه چیزی دست پیدا کنی؟

پیام یکسان است: افراد موفق هر روز بیدار می‌شوند و برای آنچه می‌خواهند می‌جنگند.

اگر می‌خواهی موفق شوی، یاد بگیر از اعماق وجودت نیرو برآوری تا دست از کار نکشی. افراد موفق گاهی فروپاشی می‌کنند، اما از تمامِ توانِ درونی‌شان استفاده می‌کنند تا در نهایت به یک پیشرفت بزرگ برسند. و آن پیشرفت واقعاً شگفت‌انگیز است — از تجربهٔ شخصی خودم می‌گویم.

وقتی پس از افتادن بلند می‌شوی، وقتی شکست می‌خوری اما باز هم برای موفق شدن می‌جنگی، وقتی گریه می‌کنی اما باز هم دلیلی برای خندیدن پیدا می‌کنی و وقتی فکر می‌کنی دیگر چیزی برای دادن نداری اما باز هم پا پیش می‌گذاری — این نشانهٔ آن است که قدرت لازم برای عبور از خط پایان در درونت هست و از تسلیم شدن دست برنمی‌داری.

۴. افراد موفق طرد می‌شوند.

«بیشترِ ترس‌ها از طرد شدن ریشه در تمایل به جلب تأیید دیگران دارد. ارزش‌نفس‌ات را بر پایهٔ نظر آن‌ها قرار نده.» – هروی مک‌کی

اولین چیزی که وقتی کلمهٔ «طرد شدن» را می‌شنوم به ذهنم می‌آید این است که هر هجایی‌اش زخم دارد. من از آن متنفرم.

خیلی چیزها به من رد شده‌اند تا جایی که اکنون آن را بخشی عادی از مسیر موفقیت می‌دانم. با این حال، از آن متنفرم. اما اگر انتخاب بین طرد شدن و هرگز برای چیزی که می‌خواهیم تلاش نکردن باشد؛ هرگز نخواستنِ آنچه می‌خواهیم؛ هرگز دنبال رؤیاهایمان نرفتن، پس طرد شدن را انتخاب می‌کنم.

افراد موفق رد می‌شوند، اما اجازه نمی‌دهند این آن‌ها را متوقف کند. آن‌ها با انجام سه کار قدرتِ طرد شدن را بر خود محدود می‌کنند.

  1. منتظر رد شدن باشید
  2. با خودتان صادق بمانید و
  3. از آدم‌های تنگ‌نظر دوری کنید

اگر می‌خواهی موفق شوی، باید انتظار رد شدن را داشته باشی. گاهی مردم ارزش تو را نمی‌بینند. گاهی نمی‌توانند درخشش تو را درک کنند. نمی‌توانند اهداف تو را بفهمند. آن‌ها مثل تو رؤیا نمی‌بینند، و این مسئله اشکالی ندارد.

خودت را با آدم‌هایی احاطه کن که از تو حمایت می‌کنند. به‌جای این‌که بخواهی افراد تنگ‌نظر را قانع کنی، پیشنهاد من این است که یک سیستم حمایتی دیگر بسازی و با دوستان جدیدی ارتباط برقرار کنی که به تو ایمان دارند و برایت دست می‌زنند.

بلند شو و قدرتت را در دست بگیر.

آیا حاضر هستی کارِ کثیف لازم برای رسیدن و حفظ موفقیت را انجام دهی؟

اگر شغل متفاوت، رئیس متفاوت یا حرفهٔ متفاوتی می‌خواهی، قرار است چه‌کار کنی؟ اگر می‌خواهی زندگیت را تغییر دهی، باید بلند شوی. بلند شو و یک گام جلوی دیگری بگذار. بلند شو و به خودت باور داشته باش.

بلند شو و کاری بکن تا زندگی‌ای که می‌خواهی را بسازی. و هرگز اجازه نده هیچ‌کس — حتی خودِ تو — باعث شود شکست بخوری. تو قدرت ساختنِ زندگی بهتر، شغل بهتر و نسخهٔ بهتری از خودت را داری. تو توان لازم برای رسیدن به موفقیت را داری.

این را هرگز فراموش نکن: در هر چیزی درد هست. برای متفاوت شدن باید متفاوت باشی، و برای دستیابی به بیشتر باید بیشتر انجام دهی.

این را هرگز فراموش نکن: رازهای پنهان این است که افراد موفق از دردها، ریسک‌ها، شکست‌ها و طرد شدن فرار نمی‌کنند. برعکس، آن‌ها آن‌ها را در آغوش می‌گیرند و دقیقاً به همین خاطر است که هر موفقیت معناداری را به‌دست می‌آورند.

مطالعهٔ مرتبط پیشنهادی:

این مهم‌ترین سوالی است که رهبران در بحران می‌پرسند

۶ کاری که افراد موفق هرگز انجام نمی‌دهند

۳ ترسی که باید بر آن‌ها غلبه کنید اگر می‌خواهید موفق شوید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.