- سلامت
- طول عمر

نوشته توسط آنجلا هوپت
آنجلا هوپت ویراستار سلامت و بهزیستی در مجله TIME است.


نوشته توسط آنجلا هوپت
آنجلا هوپت ویراستار سلامت و بهزیستی در مجله TIME است.
سخنرانی مورد علاقه لارا کارستنسن در این سال، زمانی است که او به دانشجویان کارشناسی دانشگاه استنفورد میگوید — برخلاف آنچه احتمالاً به آنها گفته شده و باور دارند — اینها بهترین سالهای زندگیشان نیستند. این دورانها خیلی، خیلی بعد میآیند.
«به هشتاد تا صد دانشجو که در کلاس نشستهاند نگاه میکنم و از حالت چهرههایشان لذت میبرم. این احساس آرامشی عمیق است»، میگوید کارستنسن، استاد روانشناسی و بنیانگذار مرکز طولعمر استنفورد. «میتوانم به وضوح این را ببینم، زیرا نهتنها دورهٔ بین اواخر نوجوانی و بیستسالگی بدترین زمان زندگی ماست — بالاترین نرخ تنهایی، اضطراب و افسردگی — بلکه مردم دائماً به جوانان میگویند که این بهترین سالهای زندگیشان است.»
تحقیقات کارستنسن بهطور مستمر نشان میدهد که از اواسط دههٔ ۲۰ سالگی بهبعد افراد شروع به تجربهٔ احساسات منفی کمتر میکنند. این به این معنا نیست که احساسات مثبتشان بیشتر یا شدیدتر میشود؛ بلکه تعادل عاطفی آنها با افزایش سن بهبود مییابد.
بهعنوان بخشی از سری مصاحبههای TIME با رهبران حوزه طولعمر، ما با کارستنسن ملاقات کردیم تا درباره عوامل این تغییرات گفتگو کنیم — و نیز نوع دوستی شگفتانگیزی که او میخواهد بیشتر مردم به آن اهمیت دهند.
این مصاحبه برای وضوح بیشتر خلاصه و ویرایش شده است.
بهنظر میرسد تحقیقات شما نشان میدهد که پیری چیزی است که باید بهآن خوشنگری داشت، نه ترس. آیا اینطور میبینید؟
بله، و از جهات مختلف، این بهترین زمان زندگی است. از نظر عاطفی، بدون شک بهترین زمان زندگی است. اجازه بدهید واضح بگویم: پیری جنبههای ناخوشایندی دارد؛ از نظر فیزیکی، شاید جذاب نباشد. این یک داستان خوب نیست، اما جنبه عاطفیاش بسیار مثبت است. هیچ مرحلهٔ کاملی در زندگی وجود ندارد — همیشه تضادها و معاوضهها هستند. وقتی جوان و ناآرام هستید، در بالاترین ظرفیت فیزیکی خود نیز قرار دارید و این شگفتانگیز است. داشتن آیندهای نامحدود هم هیجانانگیز است.
افراد مسنتر این مزیت را ندارند، اما حس تمرکز و شناخت آنچه در زندگیشان مهم است را دارند. ترکیبی از انرژی فیزیکی و غنای عاطفی بهوجود میآید که در مراحل مختلف زندگی بهصورت متفاوت بروز میکند.
پس وقتی که پیری میکنیم، وضعیت عاطفی چه تغییری میکند؟
مردم تجربهٔ عاطفی بهتری پیدا میکنند. رضایت بیشتری از روابط خود دارند و احساس آرامش بیشتری نسبت به خودشان میورزند، و هرچه پیرتر میشویم، کمتر به مسائل سطحی که در دوران جوانی میتوانند آزاردهنده باشند، اهمیت میدهیم. علاوه بر این، از نظر پردازش شناختی، تمایل داریم اطلاعات مثبت را بیشتر ببینیم، بشنویم و بهخاطر بسپاریم تا اطلاعات منفی.
افراد مسنتر خوشحالتر نیستند — تغییرات زیاد در سطح خوشحالی در طول دورهٔ زندگی مشاهده نمیشود. اما کاهش قابلتوجهی در خشم، غم، ترس و اضطراب میبینیم. به همین دلیل میگوییم تعادل عاطفی با افزایش سن بهبود مییابد. این متفاوت است از اینکه بگوییم: «من خوشحالترم». زندگی عاطفیتان غنیتر میشود و احتمالاً وقتی با دوستی کهنه ملاقات میکنید، همزمان لبخند میزنید و اشک در چشم میبارد. فکر میکنم این به این دلیل است که میدانیم زندگی بینهایت نیست. این یک حالت خوشایند و در عین حال تلخ است.
هر چه زمان ارزش بیشتری داشته باشد، ما آن را به شکل بهتری بهکار میبریم.
این تغییرات چه زمانی رخ میدهند؟
ما یک مطالعه طولی بزرگ دربارهٔ این موضوع انجام دادهایم و به نظر میرسد که دههٔ ۲۰ سالگی بدترین دوره است. سپس شروع به کاهش احساسات منفی میکنید و این کاهش بهوضوح در دههٔ ۴۰ و ۵۰ سالگی مشهود میشود. دهههای ۶۰ و ۷۰ بهعنوان اوج زندگی از نظر عاطفی شناخته میشوند. پس از آن بهطور قابلتوجهی وضعیت بدتر نمیشود، بلکه بهطور کلی ثابت میماند — بنابراین تغییر بزرگترین بهرهوری بین ۴۰ تا ۶۰ سالگی رخ میدهد.
از دیگر نکات جالب شما دربارهٔ سنین بالا چه میتوان گفت؟
یک یافتهٔ دیگر که با اطمینان قابلتکرار است، به رفتاری که «رفتار همیاری» مینامیم، مرتبط است: یعنی کمک و انجام کارها برای دیگران. افراد مسنتر بیشتر به این رفتارها میپردازند و زمانی که این کار را میکنند حس بهتری دارند؛ بنابراین، آنها بهطور بیشتری میدهند و سود عاطفی بزرگتری دریافت میکنند. این تجربه بسیار پاداشدهنده است. بهدلیل این نتایج، گاهی در روزی بسیار بد میاندیشم: «خیلی باید بهسرعت به کسی کمک کنم.»
آیا بینشهای شگفتانگیز دیگری دربارهٔ پیری وجود دارد که آرزو دارید بیشتر مردم از آن آگاه شوند؟
یکی از نکات جالب این است که افراد مسن تا چه حد جوانان را دوست دارند. اسطورههای زیادی دربارهٔ تضادهای نسلی وجود دارد، اما افراد مسن معتقدند که جوانان بهترین هستند. برای اولین بار در تاریخ بشر، بهدلیل طولانیتر شدن زندگی، توزیع سنی جمعیت بهصورت متعادلتری شکل گرفته است و این برایم هیجانانگیز است؛ این ایده که میتوانیم با ترکیب مهارت و انرژی جوانی با تجربه، تعادل عاطفی و همیاری افراد مسن، بههمراه هم بهچالشهای بزرگ و کوچک بپردازیم. این افکار بهمن الهام میدهند — فکر کردن به اینکه با هم چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
طرح «نقشه جدید زندگی» مرکز طولعمر استنفورد چیست؟
نگرانیهای فراوانی دربارهٔ جوامع پیری وجود دارد: این تصور که افراد مسن باعث کاهش بهرهوری میشوند، باری بر دوش جامعه میگذارند و … . در واقع شواهد بسیار کمی برای این ادعا وجود دارد؛ بیشتر این موارد صرفاً اسطورهاند. ولی حقیقتی وجود دارد که بین شیوهٔ زندگیمان، سیاستها و ساختارهای اجتماعی که ما را در طول زندگی هدایت میکند و طول عمرمان، عدم تطابق وجود دارد.
پایهٔ طرح «نقشه جدید زندگی» — و در حقیقت مرکز طولعمر ما — این است که نسلهای کنونی در دنیایی بهدست آمده برای جوانان متولد میشوند؛ از دانش موجود در کتابخانههای مدارس پزشکی تا عمق پلههایی که روزانه میبالیم. کاربر پیشفرض این سامانه، یک جوان است و ما فکر میکنیم اینچنین است که مشکلات مرتبط با پیری بروز میکند.
ما سعی داریم گفتوگوی جهانی دربارهٔ روشهای نوین زندگی را آغاز کنیم و بهصورت جدی به سیاستها و مؤسسات فکر کنیم. آموزش باید چه شکلی داشته باشد؟ وقتی عمر تا ۱۰۰ سال میرسد و تا ۸۰ سالگی کار میکنیم، چه مسیری برای آموزش مناسب است؟ خانوادهها باید تعریف خانواده را که مدتها بهعنوان خانوادهٔ هستهای شناخته میشد، چگونه بازنگری کنند؟ اکنون بیشتر خانوادهها حداقل سه یا حتی چهار نسل را بهطور همزمان دارند. مسئولیتها بین نسلها چگونه توزیع میشود و چه زمانی باید بهصورت مالی به فرزندان کمک کرد؟ آیا باید تا زمان وفات صبر کنیم؟ بهعنوان مثال، اگر تا ۱۰۰ سالگی زندگی کنید، فرزندانتان باید تا ۸۰ سالگی صبر کنند تا ارث خانوادگی را بهدست آورند.
این مسالهها زیاد است. آیا میبینید این گفتوگو در حال گسترش است؟
بهنظر میرسد ما در آستانهٔ بازنویسی واقعی سناریوی زندگی قرار داریم، بله. باور دارم که مردم، بهطور جدی و برای اولین بار، متوجه شدهاند که زندگیهای صدساله بهطور روزافزون رایج میشوند و عمر ۹۰ ساله نیز خیلی معمول است. پیامدهای این تغییر برای امنیت مالی، برای آموزش، برای ماهیت خانواده و برای سیاستها چیست؟
هر یک از جنبههای زندگی ما بهسبب طول عمر تغییر خواهد کرد. ما باید راههایی بیابیم تا این تغییرات به نفع مردم باشد. چگونه میتوانیم از طول زندگی بیشتر برای ارتقاء کیفیت زندگی در تمام سنین بهرهمند شویم؟
آیا ایدههای خاصی برای انجام این امور وجود دارد؟
بله. برای مثال، صنعت امنیت مالی در حال فکر کردن به محصولاتی جدید است که میتواند مردم را برای زندگیهای طولانیتر آماده کند. یک مشکل واقعی که امروز مردم با آن مواجهاند این است که چگونه برای بازنشستگی پسانداز کافی داشته باشند. سپس فرض کنید تمام اقدامات درست انجام شده و میلیونها دلار پسانداز دارید و در سن ۶۵ یا ۷۰ سالگی میخواهید بازنشسته شوید؛ راهنمایی بسیار کمی برای «کاهش» این سرمایه، یعنی صرف آن پول، وجود دارد. محصولاتی جدید در حال توسعهاند که به مردم کمک میکنند این کار را انجام دهند، که این مسأله هیجانانگیز است.
ما همچنین با افراد دنیای حملونقل همکاری میکنیم و در این زمینه صحبت میکنیم — خودرانها سفر را برای همهٔ سنین افراد بسیار، بسیار بهتر میکنند. بسیاری از ایدهها در حال شکلگیری است و یکی از هدفهای ما در این مرکز، جمعآوری این اطلاعات و تبدیل آن به یک مخزن برای بهاشتراکگذاری بهترین روشها، ایدههای نو و شیوههای جدید زندگی است.
میخواهم در مورد حوزهٔ دیگر که به آن علاقهمندید بپرسم: دوستیهای نسلی.
این فرصت بیننسلی یکی است که به اندازه کافی به آن فکر نمیکنیم، اما واقعاً هیجانانگیز است. ما میدانیم که در جهانمان به شدت بر پایهٔ جداسازی سنی استوار هستیم، بهطوریکه جوانان دوستان مسن ندارند. ما خویشاوندانی داریم و در چارچوب خانواده بهصورت نسلبهنسل تعامل میکنیم، اما این تعامل در خارج از خانواده بسیار کم است. اگر به فردی بالای ۶۵ سال نگاه کنید و از او بپرسید که در تمام شبکهٔ اجتماعیاش چند دوست زیر ۲۵ سال دارد، معمولاً کمتر از یک نفر است.
جالبترین نکته برای من این دوستیها هستند — فرصتها و مزایای متقابل. دوستی با افراد نسلهای مختلف واقعاً فوقالعاده است و ما از این پتانسیل استفاده نمیکنیم.
چگونه میتوانیم این کار را بهتر انجام دهیم؟
ما بهتازگی این موضوع را در آزمایشگاهمان بررسی میکنیم. یکی از راههای تقویت این ارتباطات، مشارکت افراد مختلف سنی در پروژههایی مشترک برای حل یک مسئله است — فرض کنید یک چالش اجتماعی وجود دارد، چه توزیع غذا، ساختن یک مرکز جامعه، یا هر پروژهای که افراد را بههم میآورد. اینگونه است که پیوندهای قوی شکل میگیرد.
در گذشته، بسیاری از تلاشهای بیننسلی برنامههای بازدید دوستانه بودند که هرگز موفقیتآمیز نبودند؛ معمولاً بهسوی افراد مسن با طرز رفتار سرپرستی برخورد میشد. من فکر میکنم کلید موفقیت این است که بهروش متفاوتی به آن نگاه کنیم و بگوییم: «خیلی خوششانسام که در جهانی میاننسلی زندگی میکنم.»
این مقاله بخشی از TIME Longevity است، پلتفرمی سرمقالهای که به بررسی چگونگی و دلایل طولانیتر شدن زندگی مردم و تأثیر آن بر افراد، مؤسسات و آیندهٔ جامعه میپردازد. برای مقالات دیگر دربارهٔ این موضوع, اینجا کلیک کنید.