مجله اینترنتی رمز موفقیت

راز موفقیت کارآفرینی ممکن است در امواج مغزی شما پنهان باشد

مصافحة
(Steve Chenn/Getty Images)

با وجود برنامه‌ها و ابتکارات فراوان، نرخ تمایل به کارآفرینی – شاخصی از آمادگی افراد برای راه‌اندازی کسب‌وکارهای جدید – همچنان ثابت مانده است.

اما اگر رازهای موفقیت کارآفرینی نه در کتاب‌های درسی، بلکه در خود مغز نهفته باشد چه می‌شود؟

تصور کنید رویکردی که تنها مکانیک‌های کارآفرینی را آموزش نمی‌دهد، بلکه به‌طور فعال مهارت‌هایی که کارآفرینان نوپا را موفق می‌سازند، تقویت می‌کند. ما می‌دانیم این مهارت‌ها شامل تمرکز، خلاقیت، مقاومت، انعطاف‌پذیری شناختی، تنظیم عاطفی و توانایی اتخاذ تصمیم تحت عدم قطعیت هستند.

و اگر این توانایی‌های حیاتی ذهن کارآفرینی بتوانند از طریق عصب‌علم پرورش یابند؟ این مفهوم در هستهٔ تغییری که در کتاب اخیر من کارآفرینی و عصب‌علم: پژوهش در کارآفرینی مبتنی بر مغز پیشنهاد شده است، قرار دارد.

با ادغام فناوری‌های پیشرفته عصب‌فیزیکی در پژوهش، تدریس و عمل کارآفرینی، کار ما چارچوبی جایگزین برای پرورش رفتار کارآفرینی از پایه ارائه می‌دهد.

پژوهش‌های کارآفرینی از طریق چندین مرحله متمایز تکامل یافته‌اند. دورهٔ اقتصادی (۱۸۷۰–۱۹۴۰) بررسی کرد که کارآفرینان چگونه بر بازارها تأثیر می‌گذارند.

در همین حال، دورهٔ اجتماعی و روان‌شناختی (۱۹۴۰–۱۹۷۰) بر کشف ویژگی‌ها و انگیزه‌های محرک آن‌ها متمرکز شد.

به‌تازگی، دورهٔ مدیریتی (۱۹۲۰-۲۰۲۲) کارآفرینی را به‌عنوان فرایندی ساختاریافته و گام‌به‌گام تعریف کرد.

من و دیگران هم‌اکنون دورهٔ «کارآفرینی مبتنی بر مغز» را پیشنهاد می‌کنیم. این دوره بر بازآفرینی درک و حمایت ما از موفقیت کارآفرینی تمرکز دارد. برخلاف رویکردهای پیشین، این دیدگاه جدید به تقویت شناختی کارآفرینان به‌عنوان هستهٔ اصلی می‌نگیرد و از بینش‌های عصب‌علم بهره می‌گیرد.

برای مثال، پژوهشگرانی از جمله خودم الکتروانسفالوگرافی (EEG) و پروتکل‌های ساختاریافتهٔ آموزش شناختی—مبتنی بر عصب‌علم—را به‌عنوان ابزارهای نویدبخش برای ارزیابی حالات ذهنی شناسایی کرده‌اند. این ابزارها همچنین کلید تقویت عملکردهای شناختی مرتبط با موفقیت کارآفرینی هستند.

کلاهک EEG
کلاهک‌های EEG می‌توانند فعالیت الکتریکی مغز را اندازه‌گیری کنند. (alexey_ds/Getty Images Signature/Canva)

در حالی که ابزارهای متعارف مانند مصاحبه‌ها، پرسشنامه‌ها و مشاهده رفتار، رفتار سطحی و تجارب گزارش‌شده توسط افراد را ثبت می‌کنند، EEG به‌عمق بیش‌تری می‌پردازد—فعالیت الکتریکی مغز را می‌سنجد. این امکان را فراهم می‌کند تا توجه، حافظه کاری، بار شناختی و تنظیم عاطفی را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

یک مطالعه در دانشگاه کوبه نشان می‌دهد که EEG می‌تواند تعامل ظریف بین عواطف و تصمیم‌گیری کارآفرینی را شناسایی کند. در این آزمایش، به شرکت‌کنندگان کلماتی با بار احساسی—مانند «شاد» یا «وحشتناک»—به‌صورت مختصر نشان داده شد و سپس آن‌ها در یک بازی مبتنی بر ریسک تصمیم‌گیری کردند. هدف این بود که بررسی شود آیا سرنخ‌های عاطفی می‌توانند به‌صورت جزئی رفتار ریسک‌پذیری را تغییر دهند.

اگرچه انتخاب‌های آن‌ها به‌صورت آماری واضح تغییر نکرد، داده‌های مغزی داستان متفاوتی را روایت کردند. شرکت‌کنندگانی که تمایل کارآفرینی بالاتری داشتند، الگوهای متمایزی از فعالیت‌های عصبی در واکنش به سرنخ‌های عاطفی نشان دادند.

این پدیده به‌خصوص در نواحی مرتبط با توجه و معنا سازی ظاهر شد. این نشان می‌دهد که حتی زمانی که رفتار ثابت به‌نظر می‌رسد، مغز ممکن است اطلاعات عاطفی را به‌گونه‌ای پردازش کند که شکل‌گیری تصمیم‌گیری تحت عدم قطعیت را تحت تأثیر قرار دهد.

فعالیت مغزی در نواحی پیشانی و جداری نیز نشان داد که افراد با تمایل کارآفرینی قوی‌تر، به سرنخ‌های عاطفی با کارآمدی بیشتری پاسخ می‌دهند. این نشان می‌دهد که مغز آن‌ها ممکن است به‌گونه‌ای تنظیم شده باشد که تصمیمات پر بار عاطفی را به‌صورت متفاوتی پردازش کند.

در حالی که عملکردهای شناختی مانند توجه پایدار، تنظیم عاطفی، و انعطاف‌پذیری شناختی به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان ضروری برای موفقیت کارآفرینی شناخته می‌شوند، EEG به ما این امکان را می‌دهد که مشاهده کنیم این توانایی‌ها در زمان واقعی چگونه کار می‌کنند.

این ظرفیت‌ها در مواجهه با عدم قطعیت، سازگاری با شرایط متغیر و اتخاذ تصمیمات سریع و پرریسک نقش اساسی دارند.

آموزش شناختی منطبق بر مغز

روش‌های نوظهور «منطبق بر مغز» روشن می‌سازند چگونه می‌توان به‌صورت ملایم مغز را برای حمایت از رشد کارآفرینی آموزش داد. این رویکردها بر تقویت عملکردهای شناختی اساسی که به‌طور فزاینده‌ای با عملکرد کارآفرینی مرتبط هستند، متمرکزند.

مردان در کت‌وشلوار در حال گفتگو
روش‌های منطبق بر مغز با هدف آموزش مغز برای حمایت از توسعه کارآفرینی. (funky-data/Getty Images Signature/Canva)

در دورهٔ تابستانی جدید «تکنو‑کارآفرینی» دانشگاه شیاَن جیائوتونگ‑لیورپول، دانشجویان در آموزش‌های شناختی شرکت کردند. این برنامه شامل تمریناتی مثل حفظ تمرکز بر روی تحریکات بصری متحرک برای تقویت توجه پایدار بود. همچنین آنها در چالش‌های کوتاه طراحی، مانند ساخت یک نمونه ساده ربات، شرکت کرده و به‌صورت صریح دربارهٔ فرآیندهای ذهنی خود تأمل می‌کردند.

این کاربرد عصب‌علم در آموزش کارآفرینی نوآوری‌های تازه‌ای فراتر از مداخلات کلاس‌محور برانگیخته است. اگرچه این حوزه هنوز در حال شکل‌گیری است، مطالعات عصب‌علم موسیقی نشان می‌دهد که الگوهای صوتی خاص و فرکانس‌ها می‌توانند بر توجه، حالات روحی و عملکرد شناختی تأثیر بگذارند.

پیشرفت «موزیک عملکرد شناختی» نگاهی اولیه به این می‌دهد که موسیقی چگونه می‌تواند آموزش‌های شناختی را تکمیل کند. در اصل، این نوع موسیقی برای بهبود تمرکز شناختی، حفظ انگیزهٔ عمیق و تقویت ابعاد شناختی ذهن کارآفرینی طراحی شده است.

نمونه‌ای شناخته‌شده، قطعهٔ مینیمالیستی «پیاونو فیز» اثر استیو رایش است که نشان داده شده هم‌زمان‌سازی نورونی و مشارکت توجهی پایدار را در میان شنوندگان تقویت می‌کند.

اولین آلبوم جهان در این سبک، Take the Leap، با استفاده از الگوریتم عصبی اختصاصی که در نتیجهٔ کار مستمر من بر روش‌های کارآفرینی مبتنی بر مغز توسعه یافته بود، تولید شد.

مثال دیگر چارچوب‌های ساختاری مانند روش WNYLE است، رویکرد پیشگام آموزش کارآفرینی مبتنی بر مغز که برای ارتقای توانمندی‌های شناختی و عاطفی که رفتارهای کارآفرینی را تشویق می‌کنند، طراحی شده است.

این روش بر پایهٔ عصب‌علم، روایت‌گری سینمایی، موسیقی تماتیک و تمرینات ذهنی هدایت‌شده ساخته شده است. در نهایت، این روش توالی‌ای دقیقاً طراحی‌شده را دنبال می‌کند که همان‌گونه است که مغز توجه، عاطفه و بازتاب را برای یادگیری عمیق پردازش می‌کند.

این نوآوری‌ها پتانسیل عصب‌علم را برای ارتقای روش‌های پرورش مهارت‌های اساسی که برای دانش‌آموزان هم داخل و هم خارج از کلاس مفید است، نشان می‌دهند.

هم‌زمان با انتقال عصب‌علم از آزمایشگاه به سالن‌های درس، مرزی نوظهور در حال شکل‌گیری است — مرزی که بهینه‌سازی شناختی به‌عنوان یک مؤلفهٔ اساسی برای آمادگی کارآفرینی تبدیل می‌شود.

ما پیش‌از این می‌دانستیم که یادگیری ساختار و عملکرد مغز را بازآفرینی می‌کند. این نکته بر قدرت عصب‌علم برای تقویت آموزش کارآفرینی تأکید دارد. موضوع تنها انتقال دانش نیست، بلکه توسعهٔ چابکی شناختی مورد نیاز برای شکوفایی در جهانی پر از عدم پیش‌بینی است.

و شاید جذاب‌ترین بخش این است که؟ این فقط آغاز است.

ویکتور (Vik) پیرز، استاد مشارکتی، دانشگاه شیاَن جیائوتونگ‑لیورپول

این مقاله از وب‌سایت The Conversation مجدداً با مجوز Creative Commons منتشر شده است. مقالهٔ اصلی را بخوانید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.