
خلاصه: تغییرات دمای پوست نقش کلیدی در شدت تجربه بدنی ما به عنوان مالک خود ایفا میکند. حس حرارتی با عمل بهعنوان مسیر مستقیم «پوست‑به‑مغز» که آگاهی بدنی از خود را پشتیبانی میکند، بر احساسات، هویت و سلامت روان تأثیر میگذارد.
اختلالات در درک حرارتی با تغییرات در حس مالکیت بدن در شرایطی همچون سکته، بیاشتهایی، افسردگی و اختلالات ناشی از تروما مرتبط هستند. این بینشها مسیرهایی برای درمانهای مبتنی بر حس، پروتزهای طبیعیتر و روشهای جدیدی برای درک تأثیرات اقلیمی بر شناخت و خلقوخو فراهم میکنند.
نکات کلیدی
- مسیر پوست‑به‑مغز: سیگنالهای حرارتی بهطور مستقیم آگاهی بدنی از خود و پایهگذاری عاطفی را شکل میدهند.
- اهمیت بالینی: درک حرارتی مختل بههمراه تغییر حس مالکیت بدن در چندین اختلال روانی و نورولوژیکی مرتبط است.
- پتانسیل درمانی: این یافتهها میتوانند مسیر مداخلات مبتنی بر حس، طراحی پروتز و توانبخشی را روشن کنند.
منبع: دانشگاه کوئین مری، لندن
با نزدیک شدن به زمستان، ممکن است حس کنید که انگشتان دست و پاهایتان هنگام خروج به بیرون یخ میزنند، یا وقتی وارد یک ساختمان گرم میشوید، صورتتان سرخ میشود. در این لحظات تغییر دما، آگاهیمان از بدنمان بیشتر میشود.
تا بهحال، دمای بدن فقط بهعنوان یک سیگنال فیزیولوژیکی در نظر گرفته میشد. اما مرور جدیدی که در مجله Trends in Cognitive Sciences منتشر شده است، به بررسی این میپردازد که «حس حرارتی» – درک ما از تغییرات دمای پوست، مانند یک بغل گرم یا سرمای هوا – چگونه بر شدت تجربه بدنمان بهعنوان «مالک خود» تأثیر میگذارد.
این مقاله که توسط دکتر لورا کروچیانیلی، مدرس روانشناسی در دانشگاه کوئین مری، لندن و پروفسور جراردو سالواتو از دانشگاه پاویا نگارش شده است، دههها از پژوهشهای عصبشناسی، روانشناسی و علوم بالینی را مرور میکند. نتایج، دانش عصبشناسی آگاهی بدنی را برای گنجاندن دما گسترش میدهد و مسیر فراموش شدهای را که بدن از طریق آن با مغز ارتباط برقرار میکند، آشکار میسازد.
پژوهشگران پیشنهاد میدهند که ارتباط میان حس حرارتی و تنظیم دمای بدن نه تنها برای بقا و راحتی نقش دارد، بلکه به احساسات، هویت و سلامت روان نیز سرایت میکند.
دکتر کروچیانیلی میگوید: «دما یکی از کهنترین حواس ماست. گرما یکی از اولین نشانههای حفاظت است – ما آن را در رحم، در مراقبتهای اولیه و هر زمان که کسی ما را در آغوش میگیرد، احساس میکنیم. گرما ما را زنده نگه میدارد، اما همچنین به ما کمک میکند که خودمان را حس کنیم. با مطالعهٔ نحوهٔ تفسیر مغز از گرما و سرما، میتوانیم درک کنیم که بدن چگونه ذهن را شکل میدهد.»
اختلال آگاهی بدنی یکی از ویژگیهای چندین اختلال سلامت روان است، از جمله اختلالات خوردن، افسردگی، اضطراب و اختلالات مرتبط با تروما. افراد مبتلا میتوانند حس جدایی یا قطع ارتباط با خود را تجربه کنند. شواهد بالینی از سکته، بیاشتهایی عصبی و دیسفوریا یکپارچگی بدن نشان میدهد که اختلال در درک حرارتی ممکن است همراه با اختلال در حس مالکیت بدن باشد.
دکتر سالواتو میگوید: «به عنوان مثال، از مطالعات تجربی میدانیم که سیگنالهای حرارتی نقش اساسی در شرایط بالینی ایفا میکنند. افرادی که بهدلیل سکته مغزی، تنظیم دما و درک حرارت خود را تغییر دادهاند، ممکن است بهشرایط پاتولوژیکی دست یابند که در آن قسمتهایی از بدن خود را بهعنوان مالکش خود نمیشناسند.»
فراتر از آزمایشگاه، این یافتهها پیامدهای گستردهای دارند. درک نقش سیگنالهای حرارتی و گفتوگوی «پوست‑به‑مغز» مسیرهای جدیدی برای شناسایی مکانیزمهای آسیبپذیری و توسعه مداخلات مبتنی بر حس در سلامت روان باز میکند. به عنوان مثال، میتواند توانبخشی بیماران نورولوژیک را بهبود بخشد، طراحی پروتزهای طبیعیتر را راهنمایی کند و مداخلات سلامت روان را هدایت نماید.
این مرور همچنین به تأثیر بالقوهٔ تغییرات اقلیمی و معرض شدن به دماهای شدید بر آگاهی بدنی و شناخت اشاره دارد. دکتر کروچیانیلی و دکتر سالوامتو اضافه میکنند: «با افزایش دماهای جهانی، درک اینکه چگونه گرما و سرما رابطهٔ ما با خود را شکل میدهند، میتواند به توضیح تغییرات خلقوخو، استرس و آگاهی بدنی در زندگی روزمره کمک کند.»
پس چرا آغوشهای گرم باعث میشوند که احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم؟
دکتر کروچیانیلی میگوید: «زمانی که در آغوش میگیریم، ترکیب سیگنالهای لمسی و حرارتی حس مالکیت بدن ما را تقویت میکند، بنابراین بیشتر به حس خودآگاهی بدنی متصل میشویم. احساس لمس گرم بر پوست، توانایی ما برای حس کردن خود از درون و شناخت وجود خود را بهبود میبخشد. ما اینگونه احساس میکنیم: «این بدن من است و من در آن ریشهدارم.»»
از نظر علمی، تماس گرم بینفردی عصبهای C‑tactile تخصصی و مسیرهای حساس به حرارت را فعال میکند که به قشر ایزولاری میرسند و سیگنالهای درونبدنی مرتبط با ایمنی و تنظیم عاطفی را تسهیل مینمایند. این ورودی حسی همراه با آزادسازی اکسیتوسین و کاهش استرس فیزیولوژیک است که پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند و آگاهی بدنی را بهبود میبخشد و در نهایت به رفاه منجر میشود.
به عبارت دیگر، «لمس گرم به ما یادآوری میکند که ما مرتبط، ارزشمند و بخشی از یک جهان اجتماعی هستیم»، دکتر کروچیانیلی میگوید. «انسانها برای نزدیکی اجتماعی برنامهریزی شدهاند و آغوشها بهطور کوتاهمدت مرز بین «خود» و «دیگری» را پاک میکنند.»
سوالات کلیدی پاسخ داده شد:
س: دما چگونه بر حس «خود» تأثیر میگذارد؟
پ: سیگنالهای حرارتی آگاهی بدنی از خود را شکل میدهند و حس مالکیت بدن را تقویت میکنند، که بر هویت، احساس ریشهدار بودن و تنظیم عاطفی تأثیر میگذارد.
س: کدام شرایط درک حرارتی و آگاهی بدنی را تغییر میدهند؟
پ: اختلالات در سکته، بیاشتهایی، افسردگی، اضطراب و اختلالات مرتبط با تروما مشاهده میشود که در آن افراد ممکن است حس جدایی یا کاهش حس مالکیت بدن را تجربه کنند.
س: این پژوهش چگونه میتواند راهنمای درمانهای جدید باشد؟
پ: درک مسیرهای حرارتی میتواند مداخلات مبتنی بر حس در سلامت روان را بهبود بخشد، طراحی پروتزها را ارتقا دهد و استراتژیهای توانبخشی برای بیماران نورولوژیک را پشتیبانی کند.
یادداشتهای سردبیری:
- این مقاله توسط یک سردبیر Neuroscience News ویرایش شد.
- مقالهٔ ژورنالی بهصورت کامل مرور شد.
- متن زمینهای اضافی توسط تیم ما اضافه شد.
دربارهٔ این خبر پژوهشی دربارهٔ احساسات و دما
نویسنده: Katy Taylor‑Gooby
منبع: دانشگاه کوئین مری، لندن
تماس: Katy Taylor‑Gooby – دانشگاه کوئین مری، لندن
تصویر: تصویر بهدستآمده از Neuroscience News
تحقیق اصلی: دسترسی باز.
«شکلگیری آگاهی بدنی از خود از طریق سیگنالهای حسیگرمایی» نوشته لورا کروچیانیلی و همکاران. Trends in Cognitive Sciences
چکیده
شکلگیری آگاهی بدنی از خود از طریق سیگنالهای حسیگرمایی
سیگنالهای حسیگرمایی پوستی، جزء اساسی تکامل انسانی و رشد فردی هستند که تنظیم فیزیولوژیکی و بقا را پشتیبانی میکنند.
شواهد رفتاری و بالینی اخیر نشان میدهند که سیگنالهای حرارتی پوست به ساختن حس مالکیت بدن کمک میکنند.
قشر ایزولاری و قشر پاریتال ممکن است مبنای ارتباط بین سیگنالهای حسیگرمایی پوستی و حس مالکیت بدن باشند.
درک نحوهٔ شکلگیری حس مالکیت بدن توسط سیگنالهای حسیگرمایی، بینشهای ترجمهشدنی با پیامدهای مهم برای توانبخشی عصبی، ادغام پروتزها و سازگاری انسان با تغییرات محیطی فراهم میکند.