مجله اینترنتی رمز موفقیت

چگونه با پخش‌کنندگان شایعات بی‌اساس رفتار کنیم

از خروج خودداری کنید. امتیاز را ثبت کنید.

دیوید دلپویو / USA TODAY / Reuters

سه روز پیش از این‌که پلیس مرد پرتغالی را شناسایی کند که ظاهراً دو دانشجوی لیسانس دانشگاه براون و یک استاد MIT را کشت، بخشی کثیف از شبکه‌های اجتماعی با یک سؤال درگیر شد: کجا است مصطفی خربوش؟ خربوش، یک دانشجوی لیسانس براون و فعال فلسطینی، توسط حساب ناشناس X به نام @0hour1 که ۲۷۰٬۴۰۰ دنبال‌کننده دارد، به‌عنوان مقید مطرح شد. دیگران ادعا کردند که خربوش «به‌ادعا، احتمالاً … یک مظنون» است (هرچند معنای این عبارت واضح نیست)، و «پادیکاتریست‌های قانونی آماتور» گزارش دادند که «نسبت گام‌به‌گام ۹۷٫۸٪» بین خربوش و قاتل وجود دارد. خبرگزاری AFP فهرستی از چهره‌های برجسته‌ای که شک به خربوش را تقویت کردند، از جمله پادکستر تیم پول و سرمایه‌گذار بیل اکمن، تهیه کرد. دانشگاه براون صفحات وبی که به خربوش اشاره داشتند، بدون توضیح حذف کرد و برخی گفتند حذف این صفحات به‌ظاهر مشکوک است.

کجا بود او؟ به‌نظر می‌رسد که مشغول مصاحبه با وکلای دعاوی توهین بوده و محاسبه می‌کرد که چه میزان از شهریه‌اش در براون می‌تواند با شکایت علیه افرادی که او را به قتل همکلاسی‌هایش متهم کردند، جبران شود. برخی از آزاردهندگان او به وب‌سایت‌های خود رفته و بدون هیچ توضیحی اعلانیات خود را حذف کردند. ممکن است گفت که این حذف نیز به‌طرز مشکوکی به‌نظر می‌رسد، نشانگر وجدان ناآرام و شاید مشاوره قانونی مناسب است.

زوشتل گونزالز: آمریکا در حال ناکامی نسبت به فرزندان خود است

شایعات دیگر کمتر مخرب بودند، اما هنوز نادرست. جلسهٔ صبح مارک هالپرین شایعه‌ای را منتشر کرد که قاتل هدف خود را بر ایلا کوک، یک دانش‌آموز محافظه‌کار و یکی از قربانیان، قرار داده بود. و پست اورشلیم نشان داد که ایران ممکن است فیزیک‌دان MIT، نونو لوریرو را هدف قرار داده باشد، اگرچه اکنون معلوم شد که این یک قتل پرتغالی‑به‑پرتغالی بدون اهمیت ژئوپولیتیکی بود.

تیراندازی‌های دانشگاه براون و MIT غیرعادی بودند، چرا که روزهای متوالی بدون هیچ تصویر یا سرنخی مفید درباره قاتل یا انتخاب قربانی‌اش گذشت. ناامیدی پلیس در کنفرانس‌های خبری‌اش به‌طرز ناخوشایندی به‌نظر می‌رسید. همان‌طور که آدم‌های گرسنهٔ گیر افتاده شروع به گاز گرفتن جلد کفش می‌کنند، شبکه‌های اجتماعی به‌اشاره به بی‌معنی‌های مضر، اعتبار دادند؛ حتی خبرنگارانی مثل هالپرین شایعاتی را گزارش دادند که می‌دانستند پایهٔ کمی برای آن دارند. («اگر من سردبیر نیویورک تایمز بودم، فکر نمی‌کنم این را در روزنامه منتشر می‌کردم»، او گفت، پیش از انتشار شایعه و نشان دادن تفاوت برنامهٔ خودش با نیویورک تایمز.) پست اورشلیم نمونهٔ خوبی از خود‌غذاخوری رسانه‌هاست، یعنی خودمصرفی شایعات ظاهری خودشان.

دهان‌های گرسنه به خوراک نیاز دارند، و به‌نظر می‌رسد انتظار خودداری کامل از شایعات در زمانی که مادهٔ مغذی دیگری موجود نیست، غیرمنطقی باشد. اما ما همه در یک قایق نجات سرگردان بودیم و برخی زودتر از دیگران شروع به نوشیدن ادرار خود کردند. تیراندازی‌ها به‌وضوح بی‌معنی بودند — نظریه‌ای می‌گوید قاتل نسبت به فیزیک، رشته‌ای که دهه‌ها پیش از آن رفته بود، خشمگین بود و به‌صورت تصادفی گروهی از دانشجویان دورهٔ مقدماتی اقتصاد را هدف گرفت — به‌طوری که تنها درس‌های استخراج‌شده از این تجربه، نکات اتفاقی هستند.

چه کسی شایعه‌پراکنی کرد؟ چه کسی آغازگر شایعه‌پراکنی بود؟ چه کسی از شایعه‌پراکنی امتناع کرد و چه کسی حتی هنگامی‌که تشنگی اطلاعات به‌حد غیرقابل‌تحمل رسیده بود، ساکت ماند؟ کسانی که تمام این آشغال‌های شایعه‌آمیز را مصرف کردند و آن را دوست داشته‌اند، بی‌امید هستند. دیگرانی که قابل‌نجات هستند می‌توانند از حساب خود خارج شوند، پیاده‌روی کنند یا به‌طور کلی از اطلاعات دیجیتال دوری کنند. اما این رویکرد اشتباه است.

هلن لوئیس: تأثیرگذاران MAGA مفهوم روزنامه‌نگاری را درک نمی‌کنند

بهتر است امتیازها را حفظ کنید. کسانی که به‌طرز وحشیانه شایعه‌پراکنی کردند، از سوی من در شبکه‌های اجتماعی برای همیشه بلاک شدند. پخش شایعات بدون پشتوانه، بی‌توجهی به هدف این شایعات است؛ علاوه بر این، نشان‌دهنده بی‌تفاوتی نسبت به قربانیان تیراندازی‌هاست. اگر به دانشجویان و اساتید کشته‌شده اهمیت می‌دهید، باید به‌دقت، نه به‌صورت سراسری، افراد قاتل را شناسایی کنید. برخی شایعاتشان مستقیم‌تر از دیگران بود. فعال راست‌گرا پاملا گِلر القا کرد که خربوش «مسلم قاتل» است. فعال راست‌گرا دیگری، لورا لومر، گفت حذف صفحات خربوش توسط براون بخشی از «پوشش‌سازی گسترده برای محافظت از هویت قاتل» است. فعال راست‌گرا دیگری، معاون وکیل کل حقوق مدنی، هارمیّت دیلوون، به‌سادگی این پاک‌سازی را «چیز نگران‌کننده» نامید. اما همه‌ی آنان اعتبار خود را بر روی اهمیت این دانشجو برای تحقیقات شرط‌بندی کرده بودند. و مهم است که چون این شرط را باخته‌اند، اعتبارشان نیز به‌همین‌جا از دست می‌رود.

رکوردگیری همچنین به معنای تقدیر از کسانی است که وقتی چیزی نمی‌دانستند، ساکت ماندند. (به‌دانشی که دارم، هیچ‌کس چیزی نمی‌دانست. اگر کسی سه روز پیش نوشت که «قتل براون تمام ویژگی‌های یک قتل پرتغالی‌زبانی، مرتبط با فیزیک پلاسما» را دارد، تنها می‌توانم بگویم کلاه‌ام را می‌گذارم—به شما تحسین می‌ورزم. پیگیری فوری.) اکثر سازمان‌های خبری معتبر، از جمله نیویورک تایمز، فاکس نیوز و WPRI، به‌نظر می‌رسد این قاعدهٔ اساسی را رعایت کرده‌اند و پوشش خود را به‌صورت انتقال شکست خود، به‌همراه دیگران، در یافتن سرنخ‌ها محدود کرده‌اند. گاهی بی‌خوردن چیزی سالم‌ترین گزینه است. این هفته برای رسانه‌های اصلی بد نبود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.