نوشتهٔ ریبکا کارنز
درون مبارزهٔ 30 ساله برای نجات ببرهای سیبری

منتشر شده در ماه گذشته، «ببرهای بین امپراتوریها» سیر صعود، سقوط و بازگشت ببر آمور، که به عنوان ببر سیبری نیز شناخته میشود، را در شرق دور سرد و دشوار روسیه شرح میدهد. برای آشنایی بیشتر با این حماسه، گالری را مرور کنید.

محیط طبیعی سیکوتئالین در سواحل اقیانوس آرام روسیه (در تصویر) از نواحی پرمورسکی و خباریوسک عبور میکند و زیستگاه کلیدی ببر آمور است. دادههای جمعآوریشده از نظرسنجیهای جمعیتی پروژه ببر سیبری، پیشنهادهای مربوط به مناطق حفاظت جدید را پشتیبانی کردند که در نهایت مساحت زمینهای محافظتشده را دو برابر کرد.

از رکود تاریخی با تنها ۳۰ ببر در دهه ۱۹۳۰، جمعیت ببرهای روسیه طبق آمار IUCN در سال ۲۰۲۲ بین ۲۶۵ تا ۴۸۶ فرد بازگشت یافته است. اگرچه جمعیت در وضعیت پایداری است، اسلگت امیدوار است که خوانندگان درک کنند حفاظت از این گونه به «هشیاری مداوم» نیاز دارد. میکوله نیز این نکته را تأیید میکند و امیدوار است کتاب نوری به سوی «نیاز به تلاشهای بیشتر برای حفاظت و تضمین آینده ببرها — نه فقط ببرهای آمور بلکه تمام جمعیتهای باقیمانده ببر در آسیا» بیندازد.

با تمرکز بر آنچه نویسنده جاناتان اسلگت بهعنوان طولانیترین برنامهٔ تحقیقاتی ببر جهان توصیف میکند — پروژه ببر سیبری — کتاب خوانندگان را به اعماق تایاگاهای روسیه میبرد، جایی که دانشمندان آمریکایی با محافظان روسی همکاری کردند تا ببرها را قلاده و ردیابی کنند. در این عکس، تیم شکار (متشکل از نیکولای ریبین در پیشزمینه، ژنیا اسمیرنوو با کلاه سرخ، ایگور نیکولایف با شلیکتفنگ و یکتری نیکولایوا) در حال آزاد کردن ماریای ایوانووا، یک ببر ماده بالغ که به نام زنی که به «مادر روسی سرپرست» میکوله در ترنی تبدیل شد، نامگذاری شده است.

لنا، دومین ببر که در تابستان ۱۹۹۲ توسط پروژه قلاده شد، همان سال پس از تولد تخممرغی از بچهها شکار شد. این تصویر او را به همراه دیل میکوله، رهبر میدانی پروژه ببر سیبری در سمت آمریکایی نشان میدهد. او قلاده لیا را در برف یافت و بچههای یتیم را نجات داد که در نزدیکی برف پنهان شده و منتظر بازگشت مادرشان بودند.

در سال ۱۹۹۲، ببر لیا فقط چند ماه پس از تولد چهار بچه، شکار شد. پروژه ببر سیبری قلادۀ او را در برف یافت و بچههای یتیم را نجات داد که در آشپزخانهٔ تابستانی ایستگاه میدانی دریاچه بلافگادنتوئه، که بهسرعت برای نگهداری آنها تقویت شده بود، دور هم جمع شده بودند. بچههای ۱۱ هفتهساله ممکن بود در طبیعت بمیراسند و پژوهشگران ابتدا امید داشتند که آنها را در اسارت پرورش دهند تا زمانی که به سن شکار برسند؛ اما در آن زمان هیچجایی در روسیه تجهیزات لازم برای پرورش بچههای ببر را نداشت. دو بچه پس از چند هفته از بیماری ژنتیکی درگذشتند و دو بچه باقیمانده در سال ۱۹۹۳ به باغوحشهای آمریکای شمالی منتقل شدند.

در حالی که هلیکوپترها در نقاط دیگر جهان برای پرتو دارو به حیات وحش استفاده میشوند، تا به امروز پروژه ببر سیبری تنها گروهی است که این تمرین خطرناک را بر روی ببرها انجام داده و موفق بوده است، به گفته اسلگت. در این تصویر تیم هلیکوپتر در حال تمرین پایین آوردن یک زیستشناس به زمین در فرودگاه ترنی در سال ۱۹۹۵ نشان داده شده است.

ببر ماده اولگا در زمان دومین شکارش، که قلادۀ او تعویض شد، تصویر شده است. او از طریق هلیکوپتر تزریق شد و بهصورت جزئی بیهوش شد.

درون مبارزهٔ 30 ساله برای نجات ببرهای سیبری
یادداشت سردبیر: Call to Earth مجموعهٔ مقالات تحریریهٔ سیانان است که به گزارش چالشهای زیستمحیطی مواجه با سیارهمان و ارائه راهحلها میپردازد. ابتکار برنامهٔ سیارهٔ دائمی رولکس با سیانان همکاری کرده تا آگاهی و آموزش در زمینهٔ مسائل کلیدی پایداری را ارتقاء داده و اقدام مثبت را الهام بخشد.
«یک روز میخواهم درباره این کتابی بنویسم.»
بیولوژیست حیاتوحش جاناتان اسلگت این جمله را صد بار از دیل میکوله در طول ۲۵ سال دوستیشان شنیده بود. میکوله، متخصص حفاظت ببرها که بیش از سه دهه در شرق دور روسیه مستقر بود، داستانهای فراوانی برای گفتن داشت.
اما کتاب هرگز بهوجود نیامد و در سال ۲۰۲۱ اسلگت سرانجام از دوست و همکارش در سازمان حفاظت حیاتوحش پرسید که آیا قصد نوشتن آن را دارد یا نه. میکوله گفت: «احتمالاً نه».
«اگر من بهجای او بنویسم چه میشود؟» اسلگت از او پرسید.
چهار سال و ۵۱۲ صفحه پس از آن، «ببرهای بین امپراتوریها» داستان شگفتانگیز برنامهٔ تحقیقاتی ببر که اسلگت آن را بهعنوان طولانیترین برنامهٔ تحقیقاتی ببر جهان توصیف میکند — پروژه ببر سیبری — را بازگو میکند.
همکاری بینالمللی که توسط میکوله، زیستشناس پیشین گوزن، و ژنیا اسمیرنو، پژوهشگر روسی در زمینهٔ گربهموش، رهبری میشود، تیمی از دانشمندان آمریکایی منابع مالی و فناوری را برای حمایت از تخصص میدانی محافظان روسی جهت ردیابی و نظارت بر ببرهای آمور، که بهعنوان ببرهای سیبری نیز شناخته میشوند، فراهم کرد.
با ترکیب تاریخ و افسانه، کشف علمی و ماجرای وحشی، کتاب هم بهعنوان منبع آموزشی و هم تجربهای شگفتانگیز عمل میکند؛ چرا که خوانندگان را به شرق دور سختگیر، سرد و دوردست روسیه میبرد تا بزرگترین گربهٔ بزرگ جهان را از شکارغیرقانونی و قطع درختان نجات دهد.
«این داستانی است که شایستۀ گفتن است»، اسلگت در یک تماس تصویری با سیانان گفت و افزود که این پروژه نشان میدهد «ممکن است افراد از زمینههای مختلف با هم کار کنند و موفقیت قابلتوجهی بهدست آورند وقتی که اشتیاقشان بهسوی هدفی مشترک متمرکز شود».
تلاشهای مشترک
در میانهٔ قرن نوزدهم تعداد ببرهای روسیه بهحدود ۳٬۰۰۰ عدد میرسید، اما در دههٔ ۱۹۳۰ بهتنهایی ۳۰ عدد کاهش یافت، بهگفته اسلگت.
با وجود بازگشت شگفتانگیز در نیمهٔ دوم قرن بیستم، بهدلیل محدودیتهای شکار و مناطق حفاظتشده، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر ۱۹۹۱ باعث افزایش شکار شد.
خوشبختانه، پروژه ببر سیبری تنها چند ماه پس از آن راهاندازی شد. در آن زمان، قلادۀ رادیوتلمتری برای ردیابی حیاتوحش در ایالات متحده بهطور گستردهای استفاده میشد، اما برای دانشمندان در اتحاد جماهیر شوروی در دسترس نبود. دانشمندان آمریکایی نمیدانستند چگونه ببرها را ردیابی یا شکار کنند و محافظان روسی نیز نمیدانستند چگونه ببرهای بزرگ را بهصورت ایمن بیهوش و قلاده کنند. با هم، آنها خلأهای دانشی را پر کردند و رازهای رفتار و زیستشناسی ببرها را کشف کردند.
مجموعة رنگارنگی از شخصیتها — بهحدی که کتاب با فهرستی از اسامی و نقشها آغاز میشود — شامل چندین ببر از مجموع ۱۱۴ ببر شکار و آزاد شده در طول پروژه است.
«وقتی یک مجموعهدادهٔ سیساله داشته باشید، همانند روش پروژه ببر سیبری، وقتی میتوانید یک ببر را از سال نخست زندگیاش تا زمان مرگش ردیابی کنید، اطلاعاتی که بهدست میآورید — این حیوانات نه ناشناس هستند و نه صرفاً با شماره شناخته میشوند»، اسلگت میگوید.
«زندگیهای کوتاه و پرخشونت»
البته، همهٔ تعاملات انسانی‑ببر در کتاب اینچنین خوشایند نیستند.
دادههای اولین دههٔ پروژه نشان داد که ۷۵٪ از مرگهای ببرها ناشی از شکار غیرقانونی بوده است — تهدیدی که هنوز ادامه دارد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شرق دور روسیه با بحران اقتصادی طولانیمدت مواجه شد: فقر باعث شد تا شکار نهتنها ببرها برای تجارت، بلکه شکار حیوانات طعمهای مانند گوزنها برای غذا نیز رواج یابد.
«مقابله» برای ببرها — تهدید همیشگی شکار غیرقانونی و جستوجوی بیپایان برای غذای بعدی — برای اسلگت شگفتانگیز بود: «مردم تصور میکنند ببرها موجودات بزرگ و زیبا هستند. شما تصاویری میبینید که آنها نشستهاند و خود را لیس میزنند، فقط خوش میگذرانند. اما در واقع سختگیر هستند. آنها زندگیهای کوتاه و پرخشونت دارند.»
در طول دو دههٔ اول، پروژه روشهای غیرکشنده برای صید ببرها را ابداع کرد که توسط محافظان و دانشمندان در مناطق ببرهای آسیایی تکرار شد، و دادههای جمعآوریشده از نظرسنجیهای جمعیتی پروژه ببر سیبری، پیشنهادهای مربوط به مناطق حفاظت جدید را پشتیبانی کردند که در نهایت مساحت زمینهای محافظتشده را دو برابر کرد.
ارتباط شخصی
اگرچه اسلگت هرگز با پروژه ببر سیبری کار نکرد، اما برای او پیوند شخصی ویژهای با آن دارد.
پس از اتمام دورهٔ کارشناسی زبان روسیه، اسلگت در برنامهٔ «دین نیروهای صلح» خدمت کرد و در روستای ترنی — مقر پروژه ببر سیبری — مستقر شد.
او یکی از سه خارجی در این روستا بود — دیگران میکوله و جان گودریچ، یکی از مدیران پروژه، که او بهسرعت با او دوست شد و بهصورت مکرر در کارهای میدانی شرکت میکرد.
«من در صبح یکشنبه در آشپزخانهام بودم و صدای یک کامیون از بیرون شنیدم؛ آن جان بود. او گفت: «میخواهید سوار هلیکوپتر شوید و سعی کنید ببر را شکار کنید؟»» اسلگت به یاد میآورد.
این ماجراجوییهای اولیه او را به سمت مطالعهٔ زیستشناسی حفاظت هدایت کرد و او را به بازگشت به شرق دور روسیه برای مطالعاتش دربارهٔ جغد ماهی بلکستون، موضوع کتاب نخستینش، «جغدهای یخبندان شرقی» کشاند.
میکوله میگوید موفقیت این کتاب و مهارت اسلگت بهعنوان نویسنده نهایتاً او را متقاعد کرد که بگذارد شخص دیگری این داستان را روایت کند.
اسلگت ساعتها را به مصاحبه با میکوله اختصاص داد، که همچنین دسترسی به روزنوشتهای دقیق روزانهاش را فراهم کرد.
«جان کار شگفتانگیزی در زنده کردن پروژهمان انجام داده است»، میکوله در ایمیلی به سیانان گفت.
«من بهویژه از خواندن فصول اولیه دربارهٔ سالهای نخستمان لذت میبرم. آن سال بدون شک سختترین سال زندگی من بود، اما همانگونه که برایم ارزشمندترین بود. هیجان حضور در مکان جدید، کارهای بسیار دشوار پیش روی ما، و در نهایت موفقیتهایی که بهدست آوردیم، همه خاطرهانگیز بودند — دیدن اینها در چاپ فوقالعاده است.»
اسلگت کتاب را بهعنوان سرودی برای کار میدانی حفاظت و منطقهای که دوست دارد توصیف میکند — و یادآور این است که نباید طبیعت را دستکم بگیریم.
«یک نکتهای که نمیخواهم مردم از کتاب برداشت کنند این است که این مسالهای حلشده است. اینگونه نیست»، اسلگت میگوید. «این یک داستان موفقیت در حفاظت است، اما نیاز به هشیاری مستمر دارد. این گربهها بهسختی از لبهٔ انقراض بازگشتند. باید دائماً نظارت شود تا مطمئن شویم دیگر بهخطر نیستند.»