کتاب مصور جدیدی به نام «نگاه» (The Look) قصد دارد نگاهی عمیق به این موضوع داشته باشد که چگونه بانوی اول سابق از مد به عنوان ابزاری برای دیدهشدن و بازنمایی هویت خود استفاده میکرد.
یکی از قدرتمندترین تصاویر از بانوی اول ایالات متحده، نخستین پرتره رسمی اوست. این پرتره که توسط کاخ سفید منتشر شده و در آرشیو ملی نگهداری میشود، نهتنها آغاز دوران مسئولیت او را گرامی میدارد، بلکه هویت و سبک منحصر به فردش را نیز به تصویر میکشد.
اکنون، ۱۶ سال پس از آنکه میشل اوباما در پرترهاش با پیراهن مشکی بدون آستین از طراح آمریکایی، مایکل کورس، ظاهر شد، بانوی اول سابق درباره خشم و جنجالی که بازوان برهنهاش به پا کرد، سخن گفته است.
اوباما در کتاب مصور جدیدش به نام «نگاه» (The Look) که روز سهشنبه منتشر شد و سبک پوشش او را در دوران حضورش در کاخ سفید مستند میکند، توضیح میدهد که چگونه «شیفتگی» رسانهها و افکار عمومی به بازوان برهنهاش، به ابزاری برای «بیگانه جلوه دادن» او تبدیل شد.
این کتاب که شامل دیدگاههای استایلیست اوباما، مردیت کوپ، و طراحانی است که برای رویدادهای مختلف برای او لباس طراحی کردهاند، قصد دارد نگاهی عمیق به این موضوع داشته باشد که اوباما چگونه از مد به عنوان ابزاری برای دیدهشدن و بازنمایی هویت خود استفاده میکرد. فرح جاسمین گریفین، استاد دانشگاه آمریکایی، در پیشگفتار کتاب مینویسد که انتخابهای اوباما در پوشیدن دامن و شلوار و حمایتش از طراحان نوظهور سیاهپوست، آسیایی و لاتینتبار، «به جوهر وجودی او سبکی ویژه بخشید، زیرا او همواره زنی صاحب اندیشه بود؛ زنی تحصیلکرده با ایدهها و نظرات خاص خود، زنی که مطالعه میکند، به موسیقی گوش میدهد، میرقصد و درکی از این دارد که کشور ما چه میتواند باشد و چگونه میتوان به آن برای رسیدن به آن جایگاه کمک کرد.»

علاقه اوباما به لباسهای بدون آستین بهخوبی مستند شده بود. نیویورک تایمز در گزارشی با تیتر «میشل اوباما باز هم بدون آستین ظاهر شد» به این نکته اشاره کرد که چهار مورد از هفت لباس او در یک هفته بدون آستین بوده است، از جمله پیراهن صورتی روی جلد مجله «وُگ» و یک پیراهن آبی در عکسی که او را در حال گفتگو با سرآشپزها در آشپزخانه کاخ سفید نشان میداد.
با این حال، این نمایش بازوان او در برابر کنگره، زمانی که همسرش باراک را در اولین سخنرانیاش در نشست مشترک همراهی میکرد، بود که واقعاً منتقدانش را برآشفت؛ کسانی که این انتخاب را با صفاتی از «بیش از حد غیررسمی» گرفته تا «نامناسب» و «خارج از فصل» مورد انتقاد قرار دادند. یکی از تیترها میگفت: «جنجال بر سر بازوان». دیگری سعی کرد عبارت «آستینگیت» را ابداع کند.
اوباما اشاره میکند که اگرچه بانوان اول پیشین، از جمله ژاکلین کندی، نیز لباسهای بدون آستین پوشیده بودند، اما هرگز با چیزی که او آن را «غوغا» مینامد، مواجه نشدند.
او مینویسد: «اگرچه من قطعاً تنها بانوی اولی نیستم که زیر ذرهبین قرار گرفته است – هیلاری دائماً به خاطر علاقهاش به کتوشلوار مورد انتقاد بود و نانسی ریگان به خاطر عشقش به اوت کوتور سرزنش میشد – اما این حس متفاوتی داشت.»

«من و باراک به عنوان سیاهپوستانی به تصویر کشیده میشدیم که “قواعد” دنیای خاصی را که در آن قرار گرفته بودیم، درک نمیکنیم و با آغوش باز به آن راه نیافتهایم.»
اوباما مینویسد که این یکی از موارد متعددی بود که انتخابهای او در پوشش، «در شأن بانوی اول» تلقی نمیشد. در سال ۲۰۰۹، طی سفری به گرند کنیون برای جلب توجه به پارکهای ملی کشور، او شلوارک، تاپ، پیراهنی گشاد و کفشهای کوهنوردی پوشید؛ لباسی که به نظرش هم برای آن منطقه ناهموار و هم برای هوای گرم مناسب بود.
رابین گیوان، خبرنگار مد واشنگتن پست، با لحنی گزنده این پوشش را «عامیانه» خواند؛ مقالهای که اوباما میگوید «بهطور خاص برایم دردناک بود.»
«من دیگر عادت کرده بودم که از سوی مردان و مخالفان سیاسی با چنین نظراتی روبرو شوم، اما برایم ناراحتکننده بود که یک زن سیاهپوست دیگر به این موج حمله بپیوندد. ما تنها هفت ماه از آغاز یک دولت کاملاً جدید را پشت سر گذاشته بودیم و من اولین بانوی اول سیاهپوست بودم که سعی میکردم مسیر خودم را پیدا کنم.»
اوباما همچنین از کشمکشهای درون تیم خود بر سر کلیشه «زن سیاهپوست عصبانی» پرده برمیدارد. در مقطعی از کمپین انتخاباتی، تیم ارتباطات اوباما به او پیشنهاد کرد که حالت چهرهاش را کنترل کند.

«من ثابت کرده بودم که سخنران تأثیرگذاری هستم و در برخی جاها حتی جمعیت بیشتری نسبت به رقبای باراک جذب میکردم. به همین دلیل وقتی تیم ارتباطات ما، با نوعی شرمندگی، به من گوشزد کرد که باید مراقب لحن و حالت چهرهام باشم، شوکه شدم، زیرا شور و شوخطبعی من میتوانست علیه خودم استفاده شود.»
«اولین باری را که رسانهها مرا “عصبانی” توصیف کردند به یاد نمیآورم، فقط میدانم آنقدر تکرار شد که از آن زمان مقالات و پژوهشهای دانشگاهی درباره این پدیده نوشته شده است. در حالی که از نظر فکری میفهمیدم چگونه این کلیشه “زن سیاهپوست عصبانی” میتواند علیه من استفاده شود – و صادقانه بگویم، چرا زنان سیاهپوست باید عصبانی باشند – اما در آن موارد، من فقط حقیقت خودم را بیان میکردم.»
علیرغم منتقدان، اوباما به خاطر بسیاری از انتخابهایش و ایجاد فرصت برای طراحان نوظهور تحسین شد. برای جشن تحلیف، انتظار میرفت او لباسی از اسکار د لا رنتا بپوشد، طراحی که سابقهای طولانی در طراحی لباس برای بانوان اول داشت. با این حال، اوباما در عوض لباسی از جیسون وو را انتخاب کرد؛ یک طراح نوظهور متولد تایوان و مستقر در نیویورک که در ونکوور بزرگ شده بود.

او مینویسد: «پوشیدن لباس او به دنیا این پیام را میداد که من حاضرم با مقابلهای خاموش با این فرمان نانوشته در کاخ سفید که “همیشه اینگونه بوده است”، در برابر سنتها بایستم.» و اضافه میکند: «ما با چنین طرز فکری نمیتوانیم تاریخ را تغییر دهیم.» تصاویر اوباما در لباس شب ابریشمی و تکشانه وو اکنون در موزه ملی تاریخ آمریکا در اسمیتسونین نگهداری میشود و فوراً به رشد حرفهای این طراح کمک کرد.
اوباما همچنین مینویسد که چگونه خدمت در اوج رکود اقتصادی آمریکا او را به سمت انتخابهای متفاوتی سوق داد. در حالی که نانسی ریگان به عشقش به اوت کوتور و کندی به علاقهاش به شانل معروف بودند، اوباما به خاطر رویکرد «ترکیب لباسهای گران و ارزان» (high-low) شهرت یافت. او در کنار برندهای طراحان بزرگ، از برندهای فست فشن مانند H&M، تارگت و جی. کرو نیز استفاده میکرد. او مینویسد: «به عنوان بانوی اول، شما بهطور پیشفرض روی یک سکو قرار میگیرید، زیرا این نقش از نظر تاریخی اهمیت تشریفاتی زیادی داشته و نماینده مفهوم زنانگی، لطافت و همسر ایدهآل بوده است. میدانستم که باید فلسفه مد خودم را تعریف کنم و به رویکرد “نگاه کن، اما دست نزن” علاقهای نداشتم. برعکس، میخواستم مردم را به درون دعوت کنم: برای در آغوش گرفتن، برای یک گفتگوی معنادار و حتی به داخل کاخ سفید، که از روز اولی که به آنجا نقل مکان کردیم، میخواستم تا حد امکان (و تا جایی که امنیت اجازه میداد) باز و پذیرا باشد. لباسهای من باید این را بازتاب میداد.»