
این مقالهٔ روایتشده بر پایه گفتوگویی با کارآفرین و تاجر کانادایی، کوین اولیری، ۷۱ ساله، است که با حضور دو دهه تقریباً بهعنوان سرمایهگذار بیباک در برنامه «Shark Tank» که بهصورت طعنآمیز «آقای شگفتانگیز» نامیده میشود، به شهرت رسید. این گفتوگو برای کوتاهسازی و وضوح بیشتر ویرایش شده است.
در مونترل و اتاوا بزرگ شدم و مدرک MBA خود را در سال ۱۹۸۰ دریافت کردم. کسبوکار دومم، شرکت نرمافزاری SoftKey، بهقدری موفق شد که در سال ۱۹۹۵ شرکت نرمافزاری آموزشی The Learning Company را خریداری کرد. چهار سال پس از آن، آن را به شرکت Mattel به قیمت ۴.۲ میلیارد دلار فروختم.
من به عنوان سرمایهگذار خطرپذیر، مدیر صندوق مشترک، فعالیت کردم و در تلویزیون کانادا نقش داشتم؛ در برنامهٔ واقعی «Dragon’s Den» حضور داشتم که کارآفرینان در آن ایدههای خود را به هیئت سرمایهگذاران ارائه میدهند. چند سال بعد، مارک برنت مرا به ناهار دعوت کرد، چون میخواست من یکی از سرمایهگذاران نسخهٔ آمریکایی این برنامه به نام «Shark Tank» باشم.
او به من گفت: «من یک آدم واقعاً سرسخت میخواهم، تو هم همین هستی». بقیه تاریخ است.
سری «Power Hours» از Business Insider به خوانندگان نگاهی داخلی به چگونگی ساختاردهی روز کاری رهبران قدرتمند در کسبوکار میدهد. برای مشاهده داستانهای بیشتر از این سری اینجا را ببینید یا برای بهاشتراکگذاری روتین روزانه خود با سردبیر لورین هاس تماس بگیرید.
من برای اولین بار بهعنوان بازیگر در نقش تاجر میلیاردر به نام میلتون راکول در فیلم «Marty Supreme» که تیمتاو شالامِه در آن مینقش است، ایفای نقش میکنم؛ این فیلم در روز کریسمس در سینماها به نمایش میرسد.
در اینجا یک روز معمولی از زندگی من را مشاهده میکنید.

ساعت ۵ صبح بدون زنگ بیدار میشوم و ۱۲ مایل دوچرخه میرانم
من نیازی به زنگ ساعت ندارم. گاهی وقتی باید به جایی برسم، آن را تنظیم میکنم. اما برای من بیدار شدن در ساعت ۵ صبح یک ریتم طبیعی است.
بهطور کلی، در دنیای کسبوکار، پنج خبر وجود دارد که ابتدا در آسیا شروع میشوند و سپس بهسرعت در سراسر جهان پخش میشوند. بنابراین من بیدار میشوم و فیدهای مختلف از اروپا و آسیا را مشاهده میکنم تا در جریان باشم.
حدود ساعت ۶:۴۵، وقتی نور میآید، دوچرخهام را سوار میشوم و تقریباً ۱۲ مایل میگردم.
من صبحانه نمیخورم و قهوه را خودم میسازم، چون پرداخت هزینه برای آن حماقت است
بهطور کلی، روزانه حدود یک ساعت و نیم ورزش میکنم. این کار برای طول عمر و شفافیت ذهنی است؛ اگر اینکار را نکنم، مشکلاتی پیش میآید.
من صبحانه نمیخورم. به مدت ۱۶ ساعت روزه میدارم و تنها دو وعده غذا در روز مصرف میکنم. صبحها قهوه مینوشم اما آن را نمیخرم. این کار حماقت است. چرا باید پنج دلار پرداخت کنم در حالی که میتوانم خودم قهوه درست کنم؟ این را نمیفهمم.

هر روز از روش هدفگذاری «سیگنال و نویز» که از استیو جابز یاد گرفتهام استفاده میکنم
من سابقاً برای استیو جابز کار میکردم. پیش از فروش The Learning Company به مَتِل، با اپل بهطور گسترده همکاری میکردیم تا مک را به مدارس معرفی کنیم. او این مفهوم «سیگنال و نویز» را داشت. او بر این باور بود که روزانه باید سه کار کلیدی انجام شود و نسبت سیگنال حداقل ۷۰٪ باشد؛ این سه کار همان سیگنالها هستند و ۳۰٪ باقیمانده میتواند نویز باشد، یعنی هر چیزی که مانع انجام این سه کار میشود.
در کارآفرینی، و بهویژه در نقش سرمایهگذاری که امروز انجام میدهم، هیچ تعطیلاتی نیست، هیچ روز کاری ثابت وجود ندارد. این همهوقت به این بستگی دارد که شما چه کاری میخواهید انجام دهید. بنابراین من سه هدفی را برای آن روز انتخاب میکنم که میخواهم به آنها دست یابم و تا وقتی که این سه هدف تکمیل نشوند، اجازه نمیدهم چیزی مانعیشان شود.
من از ایمیلها دست کشیدهام
من دیگر به ایمیلها پاسخ نمیدهم چون روزانه بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ ایمیل دریافت میکنم. تمام سعی کردهام سیستمی برای حذف مزاحمتها پیاده کنم، اما سالهاست که آدرس ایمیل من در دسترس همگان قرار گرفت و تبدیل به جریان بیوقفهای از نویز و زباله شد. در این لحظه میبینم ایمیلها بهطور مستمر میریزند. من هرگز نتوانم به همه آنها رسیدگی کنم، بنابراین سعی نمیکنم. پس افرادی که میخواهند با من ارتباط برقرار کنند، میدانند که باید از طریق پیامرسانی این کار را انجام دهند.
مانند خانوادهام. ما یک چت خانوادگی داریم که برایم بسیار مهم است. این برای وقتی که همه در یک مکان هستیم، ایدهآل است. در طول روز هر کسی کارهای خودش را میکند، اما از طریق این چت تصمیم میگیریم که برای شام کجا میرویم.
ناهار حدود ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر است و سعی میکنم ۱۳۰ گرم پروتئین دریافت کنم
معمولاً ناهارم شامل ماهی و سالاد است. بهطور کلی، در تلاش هستم تا روزانه ۱۳۰ گرم پروتئین مصرف کنم. رژیم غذاییام را بهدقت پیگیری میکنم، بهطوریکه هیچ غذای بیمعنیای نمیخورم. هیچ تنقلات یا فست فودی ندارم.
میتوانید با سادهسازی رژیم غذایی و کاهش مصرف نوشیدنیها، بهطور چشمگیری بهرهوری و حالت بدنیتان را بهبود ببخشید. من مواد مخدر مصرف نمیکنم، سیگار نمیکشم، اما دوست دارم شراب بنوشم. و هنگام نوشیدن بهدقت مراقب مصرفم هستم.

من از یک چرت کوتاه لذت میبرم
بسیاری از روتین روزانهام از طریق کار با افراد موفق در طول دههها شکل گرفته است. من قبلاً اهمیتی به خواب نمیدادم. اصلاً نمیخوابیدم. میتوانستم با سه ساعت خواب کار کنم، اما سپس با این مدیرعامل آشنا شدم که گفت: «میدونی، چرا برای ۱۰ روز سعی نمیکنی هفت ساعت و بیست دقیقه بخوابی؟»
من این کار را به مدت ۱۰ روز امتحان کردم و او کاملاً درست میگفت. انرژیام حداقل ۳۰٪ بالا رفت و صبح حس میکردم که یک میلیون دلار ارزش دارم. احساس فوقالعادهای داشتم.
به همین ترتیب، به روتین یافتن هفت ساعت و بیست دقیقه خواب عادت کردم و چرت هم شامل این میشود. در لیموزینها میخوابم. به محض آغاز رانندگی میتوانم بلافاصله به خواب بروم. به راننده میگویم «رادیو را خاموش کن، میخواهم بخوابم»، بنابراین ۲۰ دقیقه زمان تا رسیدن، همان ۲۰ دقیقه خواب را میگیرم.
شام ساعت ۷ عصر است و سعی میکنم پیش از خواب زیاد شراب ننوشم
من معمولاً حدود ساعت ۷ یا ۷:۳۰ عصر غذا میخورم. یک گوشهی ملایم از موسیقی Steely Dan در پسزمینه، بسیار دلپذیر است.
من پروتئین میخورم و یک لیوان شراب سفید، Montrachet مینوشم. سپس به سراغ شراب قرمز، یک بورگوندی یا بوردو میروم. تعداد لیوانها را به دو یا حداکثر سه محدود میکنم. سعی میکنم سه ساعت قبل از خواب، زیاد شراب ننوشم؛ زیرا این کار خواب را خراب میکند.
من و همسرم عموماً یک فیلم تماشا میکنیم و سپس تا ساعت ۱۰ یا ۱۰:۳۰ شب به رختخوابی میرویم.
ضبط فیلم «Marty Supreme» تمام روتین من را مختل کرد
در طول سالها متوجه چیزی شدم که در افرادی که سرمایهگذاری میکنم وجود دارد. مدیران موفق، کارآفرینان، بنیانگذاران، همگی سعی میکنند کاری را امتحان کنند که ممکن است موفق نشوند. بنابراین هر بار که فرصتی کاملاً خارج از حوزه راحتی من پیش میآید، کاری که قبلاً هرگز انجام ندادهام و مردم میگویند احتمالاً شکست میخورم، من آن را انجام میدهم.
به یاد دارم گفتگویی که با نمایندهام، جی سُرز، در UTA درباره فیلم «Marty Supreme» داشتم. او گفت: «کوین، یک نقش به تو پیشنهاد میشود اما میخواهم به تو هشدار دهم: تو یک بازیگر با اسکریپت نیستی، ممکن است این نقش باعث خراب شدن برند تو شود که هردو الان میلیونها دلار از آن میسازیم. باید در موردش فکر کنی.» و من گفتم: «بهجایش، من این کار را انجام میدهم.»

اما ساخت این فیلم روتین من را بهطرز شگفتانگیزی دچار اختلال کرد. بهمدت هشت ماه بر روی فیلم در نیویورک و توکیو کار کردم. برخی صحنهها را تا ساعت ۳:۳۰ صبح نتوانستم ضبط کنم.
و سپس تعداد برداشتهای زیادی که کارگردان جاش سافدی انجام میداد. او میخواست کمال – فراتر از کمال – پس برداشتها ساعتها به طول میانجامید. در ابتدا، چون من به کار در یک محیط کاملاً تحتسلطه عادت نداشتم، به جاش گفتم: «جو، این ۲۵مین برداشت من است، شش بار موفق شدم». او به من نگاه کرد و گفت: «تا وقتی که من بگویم که تو موفق شدهای، موفق نشدهای؛ دوباره انجام بده!»
من معمولاً به افراد میگویم «کار تمام شد»، پس این اولین درسی بود که آموختم. اما وقتی فیلم را دیدم، این افراد واقعاً میدانستند چه میخواهند انجام دهند؛ شگفتانگیز است.
اما من همچنان توانستم چرت بزنم! موهای من در فیلم حضور دارند، بنابراین مجبور بودم ساعتها در صندلی آرایشگر بمانم تا موها را بپوشانم یا بردارم. بنابراین دو تا سه ساعت زمان آزاد برای خواب در آنجا بود.
«Marty Supreme» در سراسر کشور در روز کریسمس به نمایش میرسد.