
این مقاله ابتدا در Book Gossip منتشر شد، خبرنامهای دربارهٔ کتابهایی که میخوانیم و نظرات واقعیمان دربارهٔ آنها. از اینجا ثبتنام کنید تا هر ماه در صندوق ایمیل خود دریافت کنید.
خوانندگان عزیز Book Gossip، نیازی نیست که به شما بگویم این سال از جهات مختلف، سالی جهنمی بود. متأسفانه کتابها نیز از این وضعیت مستثنی نبودند. فروش کتابها در نیمهٔ اول سال ۲۰۲۵ کاهش یافت و همزمان هوش مصنوعی همچنان توانایی نوشتن و تفکر مستقل ما را تضعیف میکند، در حالی که بحث خستهکننده (و خستگیزا) دربارهٔ اینکه آیا مردان برای همیشه از قلمرو ادبیات تبعید شدهاند، همچنان ادامه داشت. اما پیش از اینکه کتاب ۲۰۲۵ را برای همیشه ببندیم، بهتر است بهنویسیم که موارد امیدبخشی نیز وجود دارد. برای مثال: خوانندگان همچنان گردهمایی میکردند و حتی روشهای جدیدی برای این کار ابداع کردند. بهنظر میرسید هر هفته در نیویورک از جلسات خوانش حضوری شلوغ، پنلها و جشنهای انتشار کتاب خبر میشنوم؛ کلوپهای کتابی که دوستان جدید و قدیمی را بههم میآورند؛ و همچنین پیدایش مجموعهای از مجلات و انتشارات جدید، جذاب و دقیق. نهچندان پیش، در یک شب شنبه در بروکلین، دو زن جوان را دیدم که بهصورت جداگانه از قطار پیاده شدند و در حین صعود به پلههای مترو، کتابهای خود را میخوانند. علاوه بر این، باشگاه کتاب دوآ لیپا کتاب دیوید سزالی را در کتابخانه عمومی نیویورک یک ماه پیش از اینکه برنده جایزه بوکر شود، معرفی کرد. همه اینها نشان میدهد که شهروندی ادبی امروز شیکتر و ضروریتر از همیشه است.
برای آخرین Book Gossip سال، میخواستیم تصویری جامع از داخل صنعت کتاب برای سال جاری بهدست آوریم؛ بنابراین همکارم اِما آلپرن و من یک نظرسنجی ۲۶ سؤال به ارتباطات صنعتیمان ارسال کردیم تا بپرسیم چه روندهایی را در سال ۲۰۲۶ باید کنار بگذاریم، آیا نویسندگان باید در Substack حضور داشته باشند، چه عنوانی امسال بیش از حد تبلیغ شد و البته چه شایعاتی در گفتوگوهای گروهی آنها شعلهور شد. در ادامه ۲۸ نفر از نمایندگان، شکارچیان استعداد، نویسندگان، روابطعمومی و سردبیران مجلات و کتابها، افکار بدون فیلتر خود را دربارهٔ وضعیت کنونی صنعت بهاشتراک میگذارند.
۲۴٪ بر این باور بودند که کتاب Perfection اثر Vincenzo Latronico، پرفروشترین کتاب شگفتانگیز این سال بود.
“رمان ترجمهشدهای با طرح کمحجم دربارهٔ میلنیالیهای خستهٔ اروپایی؟ کتابی درخشان است، اما بههیچوجه یک موفقیت واضح در بازار نیست. دوست دارم ببینم آن صورت سود و زیان اصلی چه شکلی داشته است …” —Maya Raiford Cohen, associate editor at Astra House
طبق نظرسنجی، بیش از نیمی از افراد معتقد بودند که وجود داشت یک کتاب تابستانی.
کتاب Lonely Crowds اثر Stephanie Wambugu بیشترین رأی را دریافت کرد؛ پس از آن Great Black Hope نوشتهٔ Rob Franklin و بله، Perfection اثر Vincenzo Latronico.
شایستهترین برندگان جوایز بزرگ، کتاب Flesh نوشتهٔ David Szalay و کتاب One Day Everyone Will Have Always Been Against This اثر Omad El Akkad بودند که به ترتیب جایزه بوکر و جایزه ملی کتاب را دریافت کردند.
پرشورترین کتابهای سال، The Loneliness of Sonia and Sunny و «این کتابهای خستهکنندهٔ بهطرز وحشتناک Calculation of Volume از دانمارک» بودند، همانگونه که یک پاسخدهنده اظهار کرد.
نظر عمومی برای فروش کتاب بیشترین تأثیر را دارد. فهرستنویسیها و نقدها در این دستهبندی هیچ رأیای دریافت نکردند.
“من پیش از این در روابط عمومی کار میکردم و اصل کلی این بود: «افراد قبل از خرید کتاب، باید آن را پنج بار ببینند.» هدف این است که مردم احساس کنند اگر کتاب خاصی را ننخوانند، از گفتوگوی همگان عقب میمانند.” —An editor at an indie press
به یادماندنیترین نقد، نقد جیا تولنتینو بر کتاب All the Way to the River نوشتهٔ الیزابت گیلبرت بود …
… پس از یک تساوی نزدیک بین نقد تام کرو بر کتاب Emperor of Gladness اثر اوشن واونگ و نقد فدریکو پِرلموتر بر کتاب Herscht 07769 نوشتهٔ لاسلو کراسناهورکی، که بهعنوان «مقالهٔ برادری» شناخته میشود.
اوپرا وینفری، ریس ویترسپون و جنا بوش هاگر سلبریتیهایی هستند که باشگاههای کتابی آنها بهطور واقعی فروش دارند، اگرچه برخی از پاسخدهندگان نظرسنجی ما دیگر باور ندارند که هریک از آنها هنوز این کار را میکند.
“جنا، ریس و اوپرا هنوز میتوانند تأثیرگذار باشند، اما نه بههیچوجه به همان شکل که قبلاً داشتند.” —یک نویسنده و ویراستار
“اگر کتاب درباره افراد سفیدپوست باشد، ریس؛ در غیر این صورت، اوپرا.” —یک نماینده
“در حال حاضر دیگر هیچیک عامل قابلاعتمادی برای فروش نیستند.” —یک ویراستار در یکی از پنج ناشر بزرگ
در خصوص گفتوگوی «مردان نمیخوانند»، تنها ۱۱٪ آن را بحران واقعی میدانند؛ تقریباً یکسوم کاملاً بیتفاوت هستند.
“چند ویراستار (مرد) به من گفتند که دوست دارند بفهمند مردان چه میخوانند و چه کتابهایی را میخرند. من فکر میکنم آنها میخوانند؛ عمدتاً کتابهای غیر‑داستانی و رمانهای ژانری. سپس احتمالاً کتابهای کلاسیک را میخوانند، اما در ادبیات معاصر ادبیات ادبی نمیخوانند؛ نمیدانم این خوب است یا بد. علاوه بر این، این سؤال سؤالی نسلی است — آنها میخواهند بدانند مردان میلامنیال جوان چه میخوانند و پسران/مردان نسل Z چه سلیقهای دارند. آنها جوانند و سلیقهشان هنوز شکل نگیرد، پس … کار کنید!” —یک نماینده ادبی
روند ادبی که باید در سال ۲۰۲۶ کنار بگذاریم:
“رمانهای اینترنت/اتو‑فیکشن که از صحنه ادبی مرکز شهر بهوجود میآیند.” —کلوئی تکسیه‑روز، معاون مدیر روابط عمومی، Little, Brown
“کتابهای ملودیک و مبتنی بر حس و حال: یک طرح داستانی بسازید تا جملات زیبایتان را در آن جای دهید. دیگر کسی نمیخواهد روایت بنویسد، اما این همانجاست که کتابهای فانتزی‑دیواری‑جنسی بر نویسندگان ادبیات تخیلی پیشی میگیرند.” —یک نماینده
“رمانهای خودبینانه دربارهٔ نویسندگانی که به تلفنهای خود نگاه میکنند.” —یک روابط عمومی در یکی از پنج ناشر بزرگ
“Zibby Owens.” —یک ویراستار در یکی از پنج ناشر بزرگ
“رمانهای اختلاف سنی. خوشحالم برای شما یا متأسفم که این اتفاق افتاد، اما دیگر نمیخوانم یکی دیگر. همچنین انتشار تمام آثار ادبی فهرست اصلی بهصورت جلد سخت! ما (ناشران ادبیات) باید از ادبیات ژانری الگو بگیریم و نسخههای کتابهای تجاری با قیمت مناسبتری منتشر کنیم.” —Maya Raiford Cohen, associate editor at Astra House
“خاطرات ترنس. هر نویسندهٔ ترنس فریب میشود تا یک خاطرهنامه یا مجموعه مقالات بنویسد — اغلب با پیشپرداخت ششرقمی! — و هیچیک از اینها تا به حال موفق نشده است. خوانندگان سِیِس به احساسات ما اهمیت نمیدهند. بهتر است رمان بنویسید؛ حداقل اینها گاهی موفق میشوند.” —نائومی کاناکیا، نویسنده و مؤلف «زنهای نامه» در Substack
“برچسب زدن به یک کتاب بهعنوان «کوچک» یا «ساکت» حس توهین پنهانی میدهد — اصطلاح مختصر تجاری برای «ما خلاقیت یا تمایلی برای شناخت برخی خوانندگان نداریم تا این کتاب را بهخوبی منتشر کنیم».” —معاون اجرایی و ویراستار ارشد در یکی از پنج ناشر بزرگ
“آرزوی همجنسگرایانه برآوردهنشده — بگذار دخترها رابطه داشته باشند.” —یک نماینده
“فکر میکنم زمان پایان دادن به یک سری کتابها دربارهٔ: اینسلها، زندگی آنلاین، افرادی که در مرکز نیویورک کوکائین مصرف میکنند، و بهویژه شخصیتهایی که بههیچچیزی اهمیت نمیدهند، رسیده است.” —یک ویراستار در یک ناشر مستقل
“باید دستزدن به افراد برای تبدیلشان به «دخترهای معروف» ادبی را متوقف کنیم!” —یک منتقد
“تورهای کتابی بیش از ده شهر! این تورها سودی در فروش کتاب نمیآورند و باعث سوزاندن شانس روابط عمومی میشوند.” —روابط عمومی در یکی از پنج ناشر بزرگ
“رمانهایی دربارهٔ گروهی از دوستان که با یک عمل خشونت عمیق مواجه میشوند و زندگیشان را برای همیشه تغییر میدهد. رومانتاس (Romantasy) باید از بین برود؛ ببخشید، فقط یک فیلم پورنو ببینید، دیوانهها!” —یک نماینده
آیا نویسندگان باید در Substack حضور داشته باشند؟
“تا حدی که به آنها کمک میکند مخاطب بسازند، بله؛ تا حدی که مانعی برای نوشتن کتاب بعدیشان باشد، نه.” —یک نماینده
نه. همیشه فکر میکنم پس از خواندن Substack یک نویسنده، میدانید چه چیزی میتوانست مفید باشد؟ یک ویراستار. —ویراستار در یک ناشر مستقل
“بله، اما سرانجام بهطور نامطلوبی پایان خواهد یافت. برخی موفقیتهای چشمگیری خواهند داشت، اما سرانجام کاربران از این قالب خسته میشوند و بهسایر رسانهها میروند. آنها باید این کار را با ذهنیتی «همه یا هیچ» و «در حین گرم بودن بخورند» انجام دهند.” —یک نماینده
“هنوز نتوانستهام Substackی پیدا کنم که نیازی به ویراستار نداشته باشد یا نیازی به کوتاهتر شدن نداشته باشد. بهعنوان ویراستار یک مجله، میبینم نویسندگان با ایدههای خوب اما نیمهپخته عجله میکنند؛ ایدهای که من حاضر به پرداخت هزینه برایش هستم، اما بهمحض انتشار رایگان، دیگر ارزشاش از بین میرود.” —یک ویراستار مجله
“ابزارهای تولید را بهدست بگیرید. بگذاریم فقط پستها را روی برگههای چسبی بنویسیم.” —یک نویسنده
مهمترین Substack ادبی Delivery & Acceptance اثر آلیا هانا است.
بهترین رویداد کتابی در سال ۲۰۲۵ …
“پارتی پس از گالا Nightboat: بدون خوانش و با یک کفپیمای رقص مناسب.” —یک ویراستار در یک ناشر مستقل