
آنی گرامی: این نامه تجارب زندگی من با زورگوها و چگونگی موفقیت من را توصیف میکند. من یک کودک لاغر و پرآکنه بودم که صدای ضعیفی داشت، چندین بار مشتها به صورتم زدند در حالی که بر زمین افتاده بودم؛ در کلاس شنا زیر آب نگه داشته شدم و نزدیک بود غرق شوم؛ به دلیل نداشتن دوستدختر تا اوایل بیستسالگیام مورد تمسخر قرار میگرفتم و همیشه آخرین کسی بودم که برای تیم در کلاس بدنسازی انتخاب میشد. پس از گذر از این همه، هرگز تمایلی به ورزش یا فعالیتهای فوقبرنامه نداشتم. بیشتر این تمسخرها از طرف ورزشکاران و مردانی بود که بزرگتر و قدرتمندتر از من بودند.
پس از فارغالتحصیلی، سوگند خوردم که هیچگاه درگیر دیدارهای تجدید دوستی کلاس یا ورزش نشوم و تا کنون این کار را انجام ندادهام. شنیدهام که آن افراد «حالا افراد متفاوتی شدهاند» و باید در یک دیدار تجدید دوستی شرکت کنم تا خودم ببینم و شاید دستاوردهای خود را نشان دهم. میدانم که ضربالمثل «پلنگ نقطهلکههای خود را هرگز از دست نمیدهد» در اینجا صدق میکند. در اوایل هفتاد سالگیام و عمدتاً از درد، خجالت و ناامیدی عبور کردهام. با این وجود، گهگاه از وقوع اتفاقات ناخوشایند برای افرادی که زندگیام را غیرقابل تحمل کردند، خوشحال میشوم. اکثر اوقات این افکار انتقامی را به سرعت رها میکنم و به کتاب، پروژه یا فیلم جدیدی که در جریان دارم، بازمیگردم.
در چند سال اخیر، آموختهام که هرگز از کسی تحمل آزار و اذیت را نکنم. من فردی ملایم هستم، از فیلمها و برنامههای تلویزیونی خشونتآمیز بیزارم و دیگر تحمل افراد ستمگر را ندارم. از زندگینامههای مختلف چیزهای زیادی یاد گرفتهام. بسیاری از افراد مشهور تحت آزار قرار گرفتهاند اما باوجود همهٔ اینها موفق عمل کردهاند. با این حال، زخمها بهطور کامل از بین نمیروند. کتابهای زیادی مطالعه کردهام و چیزهای زیادی فرا گرفتهام. همسر، دختر و من به سفری در سرتاسر جهان پرداختهایم، با افراد مشهور ملاقات کردهایم و دوران بازنشستگیام بسیار رضایتبخش بوده است.
بهجای اینکه کاملاً کنار کشیده و از تجربهٔ دوران پیشدبستانی و نوجوانیام غمزده شوم، فعالیتها و سرگرمیهایی را دنبال کردم که درگیر مدرسه، ورزش یا رقابت نبودند. در عوض، دوست دارم یاد بگیرم. فعالیتهای دوران جوانیام بیشتر فیزیکی بودند اما فقط با دو یا سه نفر دیگر انجام میشدند. اکنون کاملاً سالم هستم. سرگرمیهایم را به یک حرفهٔ بسیار خوب تبدیل کردهام.
نصیحتم به جوانانی که در وضعیتی مشابه من هستند این است که به دنبال فعالیتهایی باشید که دانش و تواناییهای ذهنیتان را ارتقا میدهند (خواندن، نوشتن، دستور زبان، تفکر انتقادی و غیره) و به سلامت جسمیتان نیز توجه کنید. بیتردید بهترین ویدئویی که تا به حال دیدهام «آزاد باشید که از کرمضدآفتاب استفاده کنید» که توسط باز لورمان خوانده شده و در یوتیوب موجود است.
به کسانی که در وضعیت مشابهیاند: دقیقاً میدانم چه میگذرد و احتمالاً چه حسی دارند. دوستان خوبی دارم که ارزشهای مشابهی با من دارند. هیچ ارتباطی با زورگوها ندارم. زندگی بهطرز خندهداری سطوح را برابر میکند – شاید مدتی طول بکشد. – آنجا بودم، بقا یافتم، شکوفا شدم
به «Been There»: پایان خوش داستان شما را، اگرچه شروع دشواری داشته، دوست دارم. من نیز ویدئوی اشارهشده را دیدهام و مشاورهاش را روشنگر و حکیمانه میدانم. برای کودکان و جوانان احساس گمراهی و تنهایی، بهویژه در میان زورگوها و افرادی که اذیتمان میکنند، امری کاملاً جهانی است. من رویکرد بالایی که اتخاذ کردهاید و یادآوریتان که این نیز میگذرد را تحسین میکنم. این نشانگر عظمت شخصیت و دل شماست که به سطح کسانی که شما را پایین کشیدهاند نیامده، بلکه بالاتر رفته و بر مشکلات غلبه میکنید. از بهاشتراکگذاریتان سپاسگزارم.
تذکر: این ستون در سال 2022 منتشر شده بود.
سوالهای خود را برای آنی لین به آدرس dearannie@creators.com ارسال کنید.