مجله اینترنتی رمز موفقیت

۸ ویژگی شخصیتی که افراد پرمطالعه بدون اینکه متوجه شوند، به‌دست می‌آورند

آیا تا به‌حال متوجه شده‌اید که خوانندگانی که بیش‌ترین اشتیاق را به مطالعه دارند، ویژگی‌های خاصی را به‌اشتراک می‌گذارند؟

به‌تازگی این موضوع را به‌دقت در ذهن داشتم، به‌ویژه پس از گفتگویی با دوستی که گفت از زمانی که به باشگاه کتاب پیوسته، «به‌حدی کنجکاو به همه چیز شده که دیگران را اذیت می‌کند».

او این را با خنده رد کرد، اما باعث شد به شیوه‌های ظریفی که عادت‌های خواندن‌مان بر شخصیت‌مان تأثیر می‌گذارند، فکر کنم.

حقیقت این است که افرادی که به‌طور منظم می‌خوانند، تنها دانش جمع نمی‌کنند؛ بلکه ویژگی‌های شخصیتی متمایزی را پرورش می‌دهند که به‌صورت تدریجی در تعاملات روزمره، تصمیم‌گیری‌ها و دیدگاهشان نسبت به جهان نفوذ می‌کند. این تغییرات آن‌قدر آرام هستند که اکثر افراد پرمطالعه حتی متوجه تبدیل شدن خود هم نمی‌شوند.

پس از پژوهش‌های عمیق و تأمل بر مسیر خودم به عنوان کسی که کتاب‌های مدیریتی قدیمی را از کتاب‌فروشی‌های دست دوم جمع‌آوری می‌کند (بله، من همون آن شخصم)، هشت ویژگی شخصیتی را شناسایی کرده‌ام که به‌صورت طبیعی زمانی که مطالعه را به‌عنوان بخش اصلی زندگی خود می‌گزینید، بروز می‌کنند.

۱. راحت شدن با پیچیدگی

یاد دارید وقتی همه چیز به‌نظر سیاه‌سفید بود؟ افراد پرمطالعه به‌تدریج این نگاه ساده‌گرایانه را از دست می‌دهند.

وقتی به‌طور منظم با دیدگاه‌های مختلف، زمینه‌های تاریخی و استدلال‌های دقیق روبرو می‌شوید، نقاط خاکستری را در همه‌جا می‌بینید.

این موضوع مربوط به عدم تصمیم‌گیری نیست؛ بلکه به شناخت این که اغلب مسائل دارای دیدگاه‌های معتبر متعددی هستند، می‌پردازد. پژوهشی از دانشگاه تورنتو نشان داد که افرادی که ادبیات داستانی می‌خوانند، پیچیدگی شناختی بیشتری دارند و بهتر می‌توانند درک کنند که دیگران ممکن است باورها و تمایلات متفاوتی داشته باشند.

این تغییر را پس از سال‌ها مطالعه کتاب‌های اقتصاد رفتاری در خودم متوجه شدم. آنچه پیش از این به‌نظر تصمیمات ساده تجاری می‌آمد، اکنون لایه‌های عوامل روانشناختی، دینامیک‌های بازار و پیامدهای ناخواسته را نشان می‌دهد. گاهی خودم را می‌بینم که به‌صورت مکرر می‌گویم «به‌شرایط بستگی دارد»؛ تا حدی که دوستانم شوخی می‌کنند این جمله را باید به‌صورت تاتوی بدن داشته باشم.

۲. تواضع فکری را پرورش می‌دهند

چیزی پارادوکسی وجود دارد: هر چه بیشتر می‌خوانید، بیشتر متوجه می‌شوید که چقدر کم می‌دانید. این مسأله دلسرد کننده نیست؛ بلکه آزاد‌کننده است.

افراد پرمطالعه معمولاً دربارهٔ خلأهای دانشی خود صادق‌تر هستند. آن‌ها سریعاً می‌گویند «نمی‌دانم» یا «به‌این موضوع فکر نکرده بودم».

روانشناسان این حالت را تواضع فکری می‌نامند و مطالعات نشان می‌دهند که این ویژگی با تصمیم‌گیری بهتر و روابط مستحکم‌تر همسویی دارد.

به این فکر کنید. هر کتابی که می‌به‌تمام می‌رسانید، ده کتاب دیگر که هنوز نخوانده‌اید را به شما معرفی می‌کند. هر موضوعی که بررسی می‌کنید، سرزمین‌های وسیعی را نشان می‌دهد که هرگز به آن دست نرسیده‌اید. این یادآوری پیوسته از پیچیدگی جهان باعث می‌شود افراد پرمطالعه کمتر به‌شدت به نظرات خود چسبیده بمانند.

۳. الگوها را به‌صورت ناخودآگاه می‌شناسند

وقتی در زمینه‌های مختلف و دوره‌های زمانی مختلف می‌خوانید، مغز شما شروع به برقراری ارتباط بین نقاطی می‌کند که از قبل از وجودشان بی‌خبر بودید. این تشخیص الگو بدون هیچ‌گونه تلاش آگاهانه‌ای رخ می‌دهد.

یک همکار روزی از من پرسید که چگونه بازسازی ساختار مدیریتی شرکت‌مان را ماه‌ها پیش از وقوع پیش‌بینی کردم.

به‌صراحت بگویم؟ من در حال مطالعه تاریخ‌های قدیمی شرکت‌ها بودم و متوجه شدم وضعیت ما الگوهای مشابهی از شرکت‌های دههٔ ۸۰ دارد. این شباهت‌ها بلافاصله برایم واضح شد.

دانشمندان علوم شناختی دریافتند که خواندن گسترده توانایی ما در شناسایی الگوها و پیش‌بینی آینده را تقویت می‌کند. مغز ما ساختارهای روایت، روابط علت‑و‑معلول و تم‌های مکرر را دسته‌بندی می‌کند و کتابخانه‌ای ذهنی ایجاد می‌نماید که به‌صورت ناخودآگاه از آن استفاده می‌کنیم.

۴. همدلی عمیق‌تری بدون تلاش به‌دست می‌آورند

آلبرت کامو یک‌بار گفت: «داستان تخیلی دروغی است که با آن حقیقت را میگوییم.» و او نکتهٔ عمیقی دربارهٔ اینکه چگونه روایت‌ها ما را شکل می‌دهند، بیان کرده بود.

مطالعاتی که در مدرسهٔ نوین تحقیقات اجتماعی (New School for Social Research) انجام شده نشان می‌دهد که مطالعهٔ ادبیات داستانی توانایی ما را در درک افکار و احساسات دیگران ارتقا می‌دهد.

اما نکتهٔ جالب این است که این تقویت همدلی صرف‌نظر از این‌که دربارهٔ یک پرستار ویکتوریایی یا یک فرمانده ایستگاه فضایی می‌خوانیم، رخ می‌دهد.

افراد پرمطالعه غالباً به‌طور طبیعی در موقعیت‌های واقعی، چندین دیدگاه را در نظر می‌گیرند. آن‌ها به‌دلیل تجربهٔ فراوان از زندگی شخصیت‌های مختلف، به‌سرعت می‌توانند جای دیگران را بپذیرند.

ممکن است این را هنگامی که خود را می‌بینید که با تصور پیش‌زمینه یا شرایط شخص، از اعمال او دفاع می‌کنید، متوجه شوید.

۵. به‌تأخیر پاداش عادت می‌شوند

در دنیای امروز که همه چیز بلافاصله در دسترس است، خوانندگان یک نیروی فوق‌العاده ناشناخته به‌دست می‌آورند: صبر.

کتاب‌ها نیازمند توجه مستمر هستند. آن‌ها از شما می‌خواهند تا با ایده‌هایی که به‌تدریج گسترش می‌یابند، همراه باشید، برای حل‌وفصل‌ها صبر کنید و به این باور داشته باشید که قطعاتی که به‌نظر نامرتبط می‌آیند، در نهایت به‌یکدیگر می‌پیوندند.

این امر به‌صورت غیرمنتظره‌ای در زندگی واقعی نیز بازتاب می‌یابد. افراد پرمطالعه معمولاً تحمل بیشتری نسبت به ابهام در شغل و روابط خود نشان می‌دهند. آن‌ها کمتر خواستار پاسخ‌های فوری یا راه‌حل‌های سریع هستند، چرا که می‌دانند پیشرفت‌های معنادار زمان می‌برد.

تحقیقات نشان داد که افرادی که به‌صورت منظم به خواندن متون طولانی می‌پردازند، در مقایسه با کسانی که عمدتاً محتواهای کوتاه مصرف می‌کنند، کنترل بهتری بر رفتارهای لحظه‌ای و توانایی تصمیم‌گیری بهتری دارند.

۶. در تنهایی اطمینان آرامی پیدا می‌کنند

چیزی دربارهٔ خوانندگان و رابطهٔ آن‌ها با زمان تنهایی وجود دارد. در حالی که دیگران بدون تحریک مستمر اضطراب می‌کنند، افراد پرمطالعه اغلب ترجیح می‌دهند تنها با خود باشند.

این رفتار ضد اجتماعی نیست؛ صرفاً به این دلیل است که وقتی به دنیای داخلی غنی که کتاب‌ها خلق می‌کنند عادت کرده‌اید، تنهایی به‌جای احساس تنهایی، تبدیل به وضعیت سازنده‌ای می‌شود.

من این نکته را در طول دوران قرنطینه درک کردم. در حالی که دوستانم از انزوای خود شکایت می‌نمودند، من کاملاً راضی بودم که با انبار کتاب‌هایم سر و کار دارم. البته باید بگویم تمایل من به تحلیل همه‌چی که می‌خواندم گاهی شرکای زندگی‌ام را که فقط می‌خواستند از روز خود بگویند، خسته می‌کرد.

۷. به‌صورت ناخواسته جمع‌آورندهٔ مدل‌های ذهنی می‌شوند

هر کتاب چارچوبی برای درک جهان ارائه می‌دهد. زندگینامه‌ها درس‌های رهبری می‌دهند. کتاب‌های تاریخ چرخه‌ها و الگوها را نشان می‌دهند. متون روانشناسی رفتار انسان را توضیح می‌دهند.

بدون آنکه متوجه شوند، افراد پرمطالعه ده‌ها مدل ذهنی را جمع‌آوری می‌کنند.

چری مانگر، شریک تجاری وارن بافت، به‌صورت مشهور از این «ساختار شبکه‌ای مدل‌های ذهنی» حمایت می‌کند. او استدلال می‌کند که حکمت از درک روش‌های متفاوت برای نگاه کردن به مشکلات ناشی می‌شود.

خوانندگان منظم به‌طور طبیعی این ساختار را می‌سازند و مفاهیم یک حوزه را به‌سوی موقعیت‌های کاملاً متفاوت اعمال می‌کنند.

۸. تخیل قوی‌ای به‌دست می‌آورند

در نهایت، افراد پرمطالعه معمولاً تمایل به داشتن تخیلات قوی دارند؛ اما این به این دلیل نیست که خواندن به‌صورت خودکار خلاقیت را در فرد ایجاد می‌کند. بیشتر به این مسئله مرتبط است که چگونه خواندن مداوم ذهن را برای انجام برخی کارهای ذهنی خاص تمرین می‌دهد.

زمانی که می‌خوانید، به‌ویژه داستان یا روایت غیرداستانی، مغز شما به‌صورت مداوم خالی‌ها را پر می‌کند. شما چهره‌ها، محیط‌ها، احساسات و انگیزه‌ها را تنها با استفاده از زبان به‌عنوان محرک تجسم می‌کنید.

بر خلاف فیلم‌ها یا رسانه‌های کوتاه‌مدت، کتاب‌ها تصویری آماده به شما نمی‌دهند؛ بلکه از شما می‌خواهند تا آن‌ها را بسازید. با گذشت زمان، این کار توانایی تجسم، تفکر انتزاعی و نگهداری جهان‌های درونی پیچیده بدون نیاز به تحریک‌های بیرونی را تقویت می‌کند.

خواندن نه تنها شدت تخیل را افزایش می‌دهد، بلکه دامنهٔ آن را گسترش می‌دهد. مواجهه با فرهنگ‌های مختلف، دوره‌های زمانی گوناگون، معضلات اخلاقی و مناظر روان‌شناختی مواد اولیهٔ بیشتری به ذهن می‌دهد تا بر روی آن کار کند.

شخصی که به‌طور گسترده می‌خواند، تمایل دارد امکانات، نتایج و دیدگاه‌های بیشتری را تصور کند؛ زیرا با الگوهای بیشتری از رفتارهای انسانی و روایت‌ها مواجه شده است. تخیل از تنوع تغذیه می‌کند.

نتیجه‌گیری

این ویژگی‌ها یک‌شب شکل نمی‌گیرند و قطعا نیازی به خواندن یک کتاب در هفته یا حفظ برنامهٔ خواندن کامل ندارند.

آن‌ها به‌صورت طبیعی از تعامل پیوسته با کتاب‌ها بروز می‌کنند؛ چه این‌که قبل از خواب با کتاب‌های کاغذی مطالعه کنید (صفحه‌نمایش‌ها دو سال خواب مرا نابود کردند، پس این درس را به‌سختی آموختم) یا در حین رفت‌وآمد با کتاب‌های صوتی گوش کنید.

زیبایی این ویژگی‌ها در ظرافت آن‌هاست. افراد پرمطالعه به‌ندرت قصد می‌کنند همدلی یا صبر بیشتری پیدا کنند؛ آن‌ها فقط کنجکاوی خود را دنبال می‌کنند و این خصوصیات به‌عنوان اثرات جانبی شگفت‌زده‌کننده‌ای ظاهر می‌شوند.

در دفعهٔ بعد که کتابی را برمی‌دارید، به‌خاطر داشته باشید: فقط اطلاعات را جذب نمی‌کنید؛ بلکه به‌صورت آرام مغز خود را بازآرایی می‌کنید به‌گونه‌ای که سال‌ها بعد شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.