برخی مردان جنگل را در میان درختان نمیبینند.

اگر یک کلیشهٔ فیلمی که به زندگی واقعی مینگرد را در نظر بگیریم، کلیشهٔ مردی است که نمیتواند ارزش زنی که در اختیار دارد را تشخیص دهد؛ او ناشکر، بیادب، و گاهی بهطور صریحی ظالم است.
آیا تا بهحال تعجب کردهاید که چرا برخی مردان بهنظر نمیرسد نکات بزرگ زندگی خود را متوجه شوند؟ این معمولاً به دلایل زیر مربوط میشود.
آقایانی که وقتی یک چیز خوب درست پیشرویشان است، آن را تشخیص نمیدهند، معمولاً ۱۱ دلیل زیر دارند
۱. ممکن است در کودکی لوس شوند

تقریباً هر زنی که با مردی روبهرو میشود، میبیند که مادرش تمام کارهایش را برای او انجام میداد: غذاهایش را میپخت، لباسهایش را میشست (حتی تا بزرگسالی)، و او را با انواع هدایای مادی سرافراز میکرد. او مادر فوقالعادهای بود، اما هرگز به او آموزش نداد که چه چیزی طبیعی است.
آقایانی که بزرگ شدند و تمام خواستههایشان برآورده میشد، تمایل دارند مقدار کارهایی که دوستدخترشان انجام میدهد را نادیده بگیرند. همانطور که معلوم شد، بچهپروری بیش از حد مردان به نتایج مطلوبی نمیانجامد.
۲. ممکن است احساس حقطلبی داشته باشند

معمولاً فرض میکنیم که دلیل بزرگ و واضحی برای عدم قدردانی مردی از چیزهایی که در زندگی بهدست میآورد وجود دارد. اگرچه این میتواند درست باشد، اما گاهی اوقات تنها به شخصیت او برمیگردد.
اگر او مردی باشد که همواره فرض میکند قوانین برای او صدق نمیکند یا بهظاهر مردم را نادیده میگیرد چون میتواند، احتمالاً احساس حقطلبی دارد. متأسفانه این یک ویژگی شخصیتی است؛ ممکن است ذاتی باشد، بنابراین بهتر است از او فاصله بگیرید.
۳. میتواند نشانهای از تحتاثرگیری از جنبش «Red Pill» باشد

شاید یکی از بدترین پدیدههای وارد شده به صحنهٔ دوستیابی، جنبش «Red Pill» باشد؛ یک جنبش آنلاین مردسالار که وعده میدهد به مردان آموزش دهد چگونه زنی پیدا کنند. در واقع، تکنیکهای Red Pill معمولاً مردان را به رفتارهای ناپسند، ناسازگار و حقطلب نسبت به زنان سوق میدهند.
بسیاری از تکنیکهای Red Pill به مردان میآموزند که وقتی زنی کاری مهم برایشان انجام میدهد، تقریباً بیتفاوت رفتار کنند. بهطبیعی، این رفتارها آنها را مجرد میکند.
۴. عادت ندارند که کارها را بهتنهایی انجام دهند

این (بهنوعی) به نکتهٔ اول فهرست برمیگردد، اما گاهی نه تنها مادران بلکه هماتاقیها یا دستیاران نیز نقش لوسکردن پسران را ایفا میکنند. برخی مردان هماتاقیهایی داشتند که تمام آشپزی و نظافت را بر عهده میگرفتند. برخی دیگر دستیارهای اجرایی داشتند. در مجموع، آنها بهطور کلی هرگز کاری را بهتنهایی انجام ندادند.
بسیاری از افراد، بهویژه جوانان یا بزرگسالانی که هرگز بهتنهایی زندگی نکردهاند، از تمام زحمتی که برای نگهداری یک خانه لازم است، قدردانی نمیکنند. آنها از این نوعند که لباسها را در سبد شستشو میگذارند و انتظار دارند خود بهخود تمیز شوند.
۵. برخی افراد بهسادگی به یک چیز خوب اعتماد نمیکنند

آیا تا بهحال با شخصی که دچار یک ضربهٔ عمیق و ریشهدار بوده است، برخورد کردهاید؟ اگر چنین است، شاید متوجه شده باشید که پارانویا نشانهای از ذهنیت شکسته است، بهویژه اگر فرد مبتلا به PTSD باشد. افرادی که بارها بهدلیل سوءاستفاده یا اذیتکردن، آسیبدیدهاند، عموماً به رفتارهای مهربانانه اعتماد ندارند، حتی وقتی به آنها گفته میشود که این کار مشکلی ندارد.
بهسادگی میتوان گفت که مهربانی بیش از حد میتواند باعث رفتارهای معکوس در آنها شود. آنها فرض میکنند شرایطی یا بندهای پنهانی وجود دارد. یا حتی بدتر، گمان میدارند شما در حال «عشقپاشی» (love‑bombing) به آنها هستید.
۶. ممکن است دیگران در تلاش برای خرابکردن رابطه باشند

برخی از بهترین روابط بالقوه توسط اعمال اطرافیان زوج، نه خود زوجین، خراب میشوند. مردانی که دوستان زنسمی دارند، مادرانی که کمی بیش از حد مالکیتی هستند، یا معشوقانی که هنوز میخواهند در کنارشان بمانند، ممکن است در این موضوع نقش داشته باشند.
اگر او از آن دسته مردانی باشد که بیش از حد به نظرات دوستانش گوش میدهد، احتمالاً به همین دلیل وضعیت رابطهاش بهحال مطلوب نیست. متأسفانه مردانی که توسط خواستهای دوستانشان کشیده میشوند، تا زمانی که بهخردی برسند، برای داشتن یک رابطهٔ سالم مناسب نیستند.
۷. ممکن است مسألهای از ناامنی شخصی باشد

این ممکن است برخی افراد را بهحالت سردرگمی بیاندازد، اما حقیقت این است که وقتی از یک سطح خاصی از ناامنی عبور میکنید، ایدهٔ اینکه کسی با شما خوب رفتار میکند میتواند اضطراب درونی شما را برانگیزد. شما شروع میکنید به این باور که شایستگی عشق و محبت را ندارید.
بهجای پذیرش این، آنها بهسختی اضطراب و نگرانی دربارهٔ وضعیت موجود میرسند. آنها اینگونه فکر میکنند که شاید برایشان شایستگی ندارید، صرفاً بهدلیل اینکه احساس میکنند شایستگی شما برایشان کافی است. در نتیجه، در چرخهٔ رفتاری «هلکشی» گرفتار میشوند که باعث میشود مجرد بمانند و دیگران را از خود دور کنند.
۸. ممکن است بهسادگی نتوانند شما را درک کنند

آیا تا بهحال با کسی مواجه شدهاید که بهنظر نمیرسد دقیقاً منظور شما را درک کند یا عملی که میخواهید انجام دهد؟ ممکن است هر دو به یک هدف یکسان نگاه کنید، اما گویی از دو زبان متفاوت سخن میگوید. اگرچه هر دو همان خواستهها را دارند، اما ممکن است بهروشهای متفاوت و به دلایل مختلف اینکار را انجام دهند.
اگر همواره میشنوید که میگوید او شما را قدردانی نمیکند یا او شما را درک نمیکند، شاید مسئلهای ارتباطی باشد؛ گاهی این مسأله میتواند با مشاوره درمانی برطرف شود.
۹. ممکن است اختلال شخصیتی داشته باشند

باور کنید یا نه، تشخیصاتی در حوزه پزشکی وجود دارند که بهصراحت میگویند برخی رفتارهای ناخوشایند و طرز فکرهای منفی در درون یک شخصیت نهادینه شدهاند. اینها بهنام اختلالات شخصیتی شناخته میشوند و معمولاً داشتن یک رابطهٔ مناسب با چنین افرادی را دشوار میسازند.
برخی از اختلالات شخصیتی باعث میشوند افراد طوری رفتار کنند که گویی وقتی اتفاق خوشایندی میافتد، نتوانند آن را تشخیص دهند، حتی اگر بهصورت منطقی بدانند که شما بهترین اتفاق برایشان هستید. قابل ذکر است که اگرچه این اختلالات میتوانند درمان شوند، پیشآگهی معمولاً ضعیف است.
۱۰. ممکن است از شما سوءاستفاده کنند

بیایید صریح باشیم؛ مردانی که بهدنبال زنی هستند، بدون هیچگونه تردیدی به او نشان میدهند که چقدر به او علاقهمندند. آنها بهانه میسازند تا نکات جذاب دوستدختر یا همسرشان را پیدا کنند. به او رفتار ترجیحی میدهند.
اگر مجبور شوید مردی را قانع کنید و نشان دهید که شایستهاید، در واقع او بهجای اینکه بهخاطر شما علاقهمند باشد، از شما بهرهکشی میکند. شاید تا حدودی او شما را دوست داشته باشد، اما برای مدت طولانی در کنار شما نخواهد بود. بهتر است رابطه را قطع کنید اگر دائماً مجبورید او را دنبال کنید.
۱۱. شاید واقعاً برای هم یک چیز خوب نیستید

گاهی دشوار است که از میان درختان جنگل را ببینیم. این بهویژه زمانی صادق است که در رابطهای عمیق غوطهور شدهاید که زمان و انرژی زیادی صرف آن کردهاید، اما نتوانستهاید به نتیجهٔ دلخواه برسید.
شاید گرفتار خطای منطقی «هزینه سرکرده» (Sunk‑Cost Fallacy) شدهاید؛ این فکر که بهدلیل هزینههای گذشته باید ادامه داد، حتی وقتی تمام شواهد نشان میدهند که رابطه در حال شکست است. این وضعیت شما را در موقعیتی میگذارد که سعی میکنید بهبود ببخشید، با اینکه بهصورت ناخودآگاه میدانید که اوضاع بهتر نخواهد شد.
اگر او همچنان رفتار میکند که شما جایزهٔ بزرگی نیستید، شاید این نشانهٔ این باشد که او بهدرستی نمیتواند یک چیز خوب را تشخیص دهد؛ چرا که برای «رقص» دو نفر لازم است، اما شما تنها یک نفر هستید.