مجله اینترنتی رمز موفقیت

تحقیقی خلاقیت و استقامت را به‌عنوان جنبه‌های مثبت تشخیص ADHD شناسایی می‌کند

[عکس از Adobe Stock]

[عکس از Adobe Stock]

تحقیقی که در BMJ Open منتشر شده است، نشان می‌دهد که بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش‌فعالی (ADHD) اغلب توانمندی‌های شخصی خاصی را که مستقیماً به تشخیصشان مرتبط است، می‌شناسند. این ویژگی‌های مثبت شامل انرژی زیاد، خلاقیت و توانایی منحصر به‌فرد در استقامت می‌باشد. نتایج نشان می‌دهد که ادغام این توانمندی‌های ادراک‌شده در فرایند درمان می‌تواند نتایج درمانی را بهبود بخشد و برچسب‌زدایی را کاهش دهد.

اختلال نقص توجه/بیش‌فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی‑توسعه‌ای است. این وضعیت بر نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز و تنظیم رفتار تأثیر می‌گذارد. متخصصان پزشکی این اختلال را بر پایه علائمی همچون بی‌توجهی، بیش‌فعالی و تکانشگری تشخیص می‌دهند. این علائم ناشی از تفاوت‌های در توسعه و شیمی مغز هستند.

افراد مبتلا به این تشخیص معمولاً از کمبود برخی نوروشیمیایی‌ها رنج می‌برند. دوپامین و نوراپی‌نفرین موادی شیمیایی هستند که به سلول‌های مغزی امکان ارتباط می‌دهند و نقش‌های مهمی در عملکرد اجرایی ایفا می‌کنند. این شامل برنامه‌ریزی، اولویت‌بندی و کنترل تکانه‌ها می‌شود. وقتی این مواد به‌طور معمول کار نمی‌کنند، افراد برای حفظ تمرکز یا مدیریت رفتارهای خود با مشکل مواجه می‌شوند.

از منظر تاریخی، متون پزشکی این اختلال را از طریق مدل کمبود می‌نگرند. این رویکرد تقریباً به‌طور انحصاری به نقص‌ها و پیامدهای منفی می‌پردازد. چالش‌های موجود در زمینه‌های آموزشی، شغلی و روابط برجسته می‌شود. این نگاه مبتنی بر کمبود می‌تواند به استیگما عمومی منجر شود و همچنین ممکن است عزت‌نفس افراد تشخیص‌داده‌شده را کاهش دهد.

جریانی در حال رشد به نام نئورودایورسی (Neurodiversity) چارچوبی جایگزین ارائه می‌دهد. این دیدگاه تفاوت‌های نورولوژیک را به‌عنوان تنوع‌های طبیعی در ژنوم انسانی می‌پذیرد نه به‌عنوان نقص. طرفداران این ایده معتقدند که این تفاوت‌ها می‌توانند به جامعه سود برسانند و بر این باورند که ویژگی‌های مرتبط با این اختلال ممکن است در گذشته مزایای تکاملی به‌دست آورده باشند.

پژوهشگران دانشگاه برگن در نروژ برای بررسی این دیدگاه مثبت اقدام کردند. هدف آن‌ها شناسایی مزایای خاصی بود که بزرگسالان مبتلا به این تشخیص در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنند. تیم پژوهشی شامل Emilie S. Nordby، Frode Guribye، Tine Nordgreen و Astri J. Lundervold بود. آن‌ها با شناخت وجود خلا در ادبیات موجود، که عمدتاً به نمونه‌های بالینی کودکان و تمرکز بر نقص می‌پرداخت، این تحقیق را پایه‌گذاری کردند.

تیم تحقیق ۵۰ بزرگسال را که در یک آزمون مداخله آنلاین شرکت می‌کردند، جذب کرد. این افراد به‌دنبال کمک برای علائم خود بودند. شرکت‌کنندگان عمدتاً زنان بودند که در بزرگسالی تشخیص خود را دریافت کرده بودند. این جمعیت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا زنان معمولاً نسبت به مردان دیرتر تشخیص می‌گیرند.

این مطالعه از طراحی نظرسنجی کیفی بهره برد. شرکت‌کنندگان به پرسش‌های باز درباره جنبه‌های مثبت وضعیت خود پاسخ دادند. پژوهشگران سپس با استفاده از تحلیل مضمون، پاسخ‌های نوشتاری را تفسیر کردند. این روش شامل شناسایی، تحلیل و گزارش الگوها یا تم‌های موجود در داده‌ها می‌شود.

تحلیل، چهار تم اصلی درباره تجارب مثبت زندگی با این اختلال را آشکار کرد. تم اول، تأثیر دوگانه ویژگی‌های خاص بود. شرکت‌کنندگان توصیف کردند که چگونه علائم هسته‌ای می‌توانند هم مانع و هم کمک‌کننده باشند. زمینه تعیین می‌کند که یک ویژگی مثبت باشد یا منفی.

سطوح انرژی بالا نمونه بارزی از این دوگانگی بود. بسیاری از پاسخ‌دهندگان گزارش کردند که انرژی‌شان به آن‌ها امکان می‌دهد مقدار قابل‌توجهی کار انجام دهند. یک شرکت‌کننده اظهار داشت: «من فعال هستم. اغلب می‌توانم در زمان کوتاهی کارهای زیادی انجام دهم و سپس تجربیات بیشتری به‌دست آورم». این استقامت در کارهای فیزیکی، ورزش و پروژه‌های پرتقاضا مفید بود.

تمرکز شدید (هایپر‌فوکوس) نیز یکی دیگر از ویژگی‌های دو لبه‌ای بود که بارها ذکر شد. این حالت شامل تمرکز عمیق بر یک وظیفه خاص به گونه‌ای که سایر موارد نادیده گرفته می‌شوند، می‌شود. شرکت‌کنندگان گزارش کردند که این توانایی به آن‌ها کمک می‌کند تا دوره‌های آموزشی و وظایف شغلی را به‌صورت کارآمد تکمیل کنند. اما آن‌ها اشاره کردند که این فقط زمانی یک ویژگی مثبت است که به کارهای مفید هدایت شود.

تم دوم بر ذهن غیرمتعارف متمرکز بود. شرکت‌کنندگان بارها خلاقیت و توانایی فکر کردن به‌طرز متفاوت را به‌عنوان دارایی‌های مهم ذکر کردند. آن‌ها خود را به‌عنوان افراد حل‌مسئله‌محور توصیف کردند که می‌توانند چشم‌اندازهایی را ببینند که دیگران ممکن است از دست بدهند. این تفکر خارج از چارچوب در پرورش فرزند و حل مسائل حرفه‌ای مزیت محسوب می‌شد.

عدم انطباق اجتماعی نیز به‌عنوان بخشی از این تم ظاهر شد. برخی شرکت‌کنندگان احساس می‌کردند تشخیصشان به آن‌ها اجازه می‌دهد کمتر به معیارهای اجتماعی اهمیت دهند. آن‌ها خود را صریح و بدون مانع در موقعیت‌های اجتماعی می‌دانستند. یک زن بیان کرد: «من نسبتاً صریح هستم و از جلب توجه برای خود نترسیم وقتی کمی توجه نیاز دارم».

تم سوم به دنبال تجربه‌های نو بود. پاسخ‌دهندگان انگیزه شدیدی برای تازگی و یادگیری مطرح کردند. آن‌ها خود را کنجکاو، ماجراجو و مایل به ریسک‌پذیری توصیف کردند. این ویژگی اغلب آن‌ها را به‌اندازه‌گیری دانش در دامنه گسترده‌ای از موضوعات هدایت می‌کرد.

این یافته با نظریه‌های نوظهور دیگری در حوزه هم‌راستا است. برخی نوروساینتست‌ها فرضیه‌ای به نام «کنجکاوی فوق‌العاده» (hypercuriosity) را مطرح می‌کنند. این نظریه پیشنهاد می‌دهد که تکانشگری مشاهده‌شده در این اختلال ممکن است در واقع تجلی نیاز فوری به اطلاعات باشد. در زمینه تکاملی، این تمایل به کاوش می‌توانست برای بقا حیاتی باشد. در محیط‌های مدرن، این تمایل به‌صورت اشتیاق مداوم برای یادگیری چیزهای جدید بروز می‌کند.

شرکت‌کنندگان در مطالعه نروژی نیز این احساس را تأیید کردند. آن‌ها گزارش کردند که کنجکاوی‌شان آن‌ها را به‌سوی یافتن محیط‌های جدید سوق می‌دهد. یک شرکت‌کننده توضیح داد: «از امتحان چیزهای جدید لذت می‌برم و اگر در اولین بار به‌درستی انجام ندم، احتمال امتحان روش ساده‌تری را بررسی می‌کنم». این پشتکار در یادگیری به‌عنوان یک قدرت متمایز شناخته شد.

تم چهارم و نهایی، استقامت و رشد بود. شرکت‌کنندگان فرآیند رشد شخصی را توصیف کردند که از مواجهه با چالش‌های این اختلال ناشی شده بود. مقابله با این چالش‌ها حس استقامت را در آن‌ها تقویت کرد. آن‌ها احساس می‌کردند که به‌دلیل سال‌ها مدیریت دشواری‌ها، بهتر می‌توانند در برابر مشکلات مقابله کنند.

این تم همچنین شامل همدلی بیشتر می‌شد. بسیاری از شرکت‌کنندگان احساس کردند که تجارب شخصی آن‌ها به درک بهتر دیگران منجر شده است. این به‌ویژه برای افرادی که در بخش آموزش یا بهداشت کار می‌کردند، صادق بود. آن‌ها توانایی برقراری ارتباط با دانش‌آموزان یا بیماران مواجه با چالش‌های مشابه را گزارش کردند. یک معلم گفت: «به‌عنوان معلم، ADHD به من کمک می‌کند تا دانش‌آموزانی که با مشکلات یادگیری روبرو هستند، بهتر درک کنم».

فرآیند دریافت تشخیص نیز به این رشد افزوده شد. برای بسیاری، تشخیص توضیحی برای مشکلات سال‌هاست فراهم کرد. این درک به آن‌ها امکان خودپذیری را داد. یک شرکت‌کننده به‌اشتراک گذاشت که پس از تشخیص، «با دلایل موجه می‌توانستم انتظارات خود را کاهش دهم و سرانجام با آرامش وجدان بایستم».

با وجود این نتایج مثبت، این مطالعه دارای محدودیت‌هایی است. نمونه عمدتاً شامل زنان با عملکرد بالا بود. تجارب مردان یا افرادی با ناتوانی‌های شدیدتر ممکن است متفاوت باشد. شرکت‌کنندگان نیز به‌صورت خودانتخابی از گروهی که پیشاپیش به‌دنبال درمان بودند، انتخاب شده‌اند؛ این می‌تواند بر ادراک آن‌ها از وضعیت تأثیر بگذارد.

پژوهشگران هشدار می‌دهند که نباید این اختلال را رومانتیک‌سازی کرد. این وضعیت با خطرهای جدی همراه است؛ از جملهٔ افزایش نرخ حوادث، سوءمصرف مواد و مشکلات رابطه‌ای. شناخت نقاط قوت از این چالش‌های جدی صرف‌نظر نمی‌کند. هدف ارائهٔ دیدگاهی متعادل‌تر دربارهٔ فرد است.

این مطالعه پایه‌ای برای پژوهش‌های آینده فراهم می‌آورد. مطالعات بعدی باید سعی کنند این یافته‌های کیفی را با داده‌های کمی تأیید کنند. پژوهشگران نیاز دارند بررسی کنند که چگونه این نقاط قوت در زمینه‌های مختلف بروز می‌یابند. درک محیط‌های خاصی که این ویژگی‌ها در آن‌ها شکوفا می‌شوند، امری اساسی است.

این تحقیق با عنوان «جنبه‌های مثبت ADHD: تحلیل تماتیک تجارب مثبت بزرگسالان در زندگی با ADHD» توسط Emilie S. Nordby، Frode Guribye، Tine Nordgreen و Astri J. Lundervold تدوین شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.