مجله اینترنتی رمز موفقیت

۱۰۰ تصمیم پرریسکی که احتمالاً تا امروز گرفته‌اید

یک مطالعه نوین آشکار می‌سازد که مردم چه تصمیمات پرریسکی را در دنیای امروز می‌پذیرند

تصویری از دست که چند تاس می‌اندازد

آیا برای یک بیسکویت ریسک می‌کنید؟

اعتبار تصویر: Stranger Man/Shutterstock.com

پرریسک‌ترین تصمیمی که تا کنون اتخاذ کرده‌اید چیست؟ اگر نتایج یک مطالعه جدید معتبر باشند، خیلی احتمال دارد که پاسخ شما «ترک شغل» یا «پذیرش شغل جدید» باشد – یا شاید شما جز معدود افرادی باشید که اضطراب‌هایشان فقط به گسترش ۵G مرتبط است.

هرچند تعریفتان از «ریسک» چیست، به‌نظر می‌رسد تیم دانشگاه زوریخ که پشت این مقاله جدید قرار دارد، آن را شناسایی کرده است. «هدف اصلی ما واقعاً این بود که تجربه‌های واقعی مردم را از زندگی روزمره به دست آوریم»، رناتو فری، یکی از نویسندگان این مطالعه و استاد روانشناسی در آن دانشگاه، در بیانیه‌ای که هفته گذشته منتشر شد، توضیح داد.

چرا؟ چون فری و هم‌نویسنده‌اش، الی‌ویا فیشر، در زمینه‌ای از روان‌شناسی به نام پژوهش تصمیم‌گیری فعالیت می‌کنند — به‌ویژه، مطالعهٔ «چگونه مردم در دنیای امروزی پر از ریسک و عدم‌اطمینان انتخاب می‌کنند»، طبق صفحهٔ خانگی فری. اما انجام این‌کار اگر به‌درستی ندانیم مردم چه مواردی را ریسک‌پذیر یا نامطمئن می‌پندارند، دشوار است؛ و تا به امروز، پایگاه دانش ما نسبتاً … ناکافی بوده است.

به همین دلیل این دو تصمیم گرفتند این خلا را پر کنند.

چیزی که می‌دانستیم — و چیزی که فرض می‌کردیم — دربارهٔ ریسک

این‌که فری و فیشر اولین کسانی نیستند که به‌مطالعهٔ نحوهٔ اتخاذ تصمیمات پرریسک توسط افراد می‌پردازند — نه اصلاً. تنها این‌که پژوهش‌های قبلی از این نوع عموماً به روش «از بالا به پایین» انجام می‌شد، همان‌طور که فری توضیح داد. به عبارت دیگر، پژوهشگران سناریوهایی را که خودشان آن‌ها را پرریسک می‌دانند، خلق می‌کنند و سپس واکنش شرکت‌کنندگان را بررسی می‌کنند.

اما این مسأله زمانی مشکل‌ساز می‌شود که دو نفر دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ آنچه که ریسک محسوب می‌شود داشته باشند — و با توجه به روش کار این حوزهٔ خاص پژوهشی، احتمالاً این‌گونه است.

فری با نیشخند گفت: «نکته به‌جاست، این خطر وجود دارد که ما به مطالعهٔ پدیده‌های منسوخ می‌پردازیم.» او توضیح داد که نظریه‌های بنیادی پشت این فرضیه‌های «ریسکی» اکنون دهه‌ها قدمت دارند. مردم امروز از مبنای کاملاً متفاوتی نسبت به سال ۱۹۸۰ کار می‌کنند: بیماری‌های نوظهور، دماهای مرطوب جدید، رفتارهای بی‌پایان‌سازی در اخبار بد (doomscrolling) و نادیده‌گیری حضور دیگران (phubbing)، استانداردهای بدنی غیرواقعی که باورش دشوار است. پس منطقی است که فرض کنیم آنچه ما «ریسک‌پذیر» می‌پنداریم، نیز تغییر کرده باشد.

اما چطور می‌توان این را کشف کرد؟ در حقیقت به‌سادگی: فقط از مردم بپرسید. فری و فیشر مجموعاً ۴۳۸۰ نفر را در سه آزمایش فردی مورد بررسی قرار دادند و از آن‌ها خواستند یا ریسکی را که در زندگی خود اتخاذ کرده‌اند (یا ریسکی را که تصمیم به عدم اتخاذ آن گرفته‌اند) نام ببرند، یا ریسکی را که فکر می‌کنند اکثر افراد ممکن است در یک مقطع از زندگی با آن مواجه شوند و انتخاب به‌دست‑گیری یا رد کردن آن را داشته باشند، بیان کنند. سپس پس از تهیهٔ فهرست طولانی، از شرکت‌کنندگان خواستند تا بسنجند که چقدر اغلب با این تصمیمات مواجه می‌شوند و در مواقع بحرانی چه تمایلی دارند.

نتیجهٔ آن‌ها، بر اساس مقاله، یک «فهرست مختصر از ۱۰۰ انتخاب پرریسک» است که در دنیای مدرن با آن‌ها مواجه می‌شویم — و این قابل‌توجه است، حتی اگر صرفاً به دلیل عادی‌بودن آن باشد. نوع تصمیم‌هایی که باید بگیریم و جنبه‌های زندگی‌مان را تحت تأثیر قرار می‌دهند، «به‌طور شگفت‌آور ثابتی» هستند؛ همان‌طور که فری اشاره کرد — حتی با وجود اینکه این تحقیق در دوره‌ای از بزرگ‌ترین تغییرات زندگی در تاریخ اخیر، یعنی همه‌گیری کووید‑۱۹، انجام شد.

چیزی که به‌عنوان ریسک می‌بینیم

پس، آنچه را به‌عنوان پرریسک‌ترین می‌بینیم چیست؟ تقریباً نمی‌توان مقایسه کرد: با پیشی گرفتن از سایر گزینه‌ها حداقل دو برابر، پذیرش شغل جدید و ترک شغل فعلی دو جایگاه برتر را به خود اختصاص می‌دهند. در واقع، تصمیمات شغلی به‌نظر می‌رسد بیش‌ترین اضطراب را برایمان ایجاد می‌کند؛ تقریباً یک‌سوم از انتخاب‌های گزارش‌شده در این حوزه قرار می‌گیرد؛ در حالی که دومین حوزهٔ پرتکرار، سلامت، تنها ۱۸ درصد زمان ذکر شده است.

این یافته به‌تنهایی شاید به‌قدر کافی جالب باشد تا اعتبار مطالعه را تأیید کند. در پژوهش‌های تصمیم‌گیری، معمولاً فرض می‌شود که مردم بیش‌ترین نگرانی را برای سلامت یا زمان تفریح خود دارند، فری توضیح داد — اما «بر اساس داده‌های ما، وضعیت کمی برعکس است»، او گفت. «در درجه یک، افراد به تصمیمات پرریسک شغلی فکر می‌کنند.»

اما این تنها نکته‌ای نیست که مطالعه آشکار کرد. تصمیمات پرریسک مورد مواجهه ما نیز بسته به ویژگی‌های شخصی مانند سن یا جنسیت متفاوت می‌شوند — امری که پیشتر کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. برخی موارد به‌نظر می‌رسد منطقی باشند: افراد جوان‌تر احتمالاً به‌سردی فکر می‌کنند که بدون داشتن جایگزین مطمئن، شغل خود را رها کنند، در حالی که افراد مسن‌تر تمایل دارند انتقال به موقعیت جدید را گزینهٔ پرریسک بدانند — تفاوتی که با مسیر پیشرفت شغلی آن‌ها هم‌راستا است. برخی دیگر شاید توضیح دشوارتر باشد: به‌عنوان مثال، دو برابر مردان نسبت به زنان «پذیرش ۵G» را به‌عنوان تصمیم پرریسکی که اخیراً اتخاذ کرده‌اند ذکر کرده‌اند، یا مردان در سیرهای سنی ۳۰ و ۴۰ سالگی به‌طرز قابل‌توجهی بیشتر به ایدهٔ جراحی فکر می‌کنند تا زنان در هر سنی.

به‌هرحال، این اطلاعات ارزشمند است. فری گفت: «این الگوهای دقیق‌تر به‌ما کمک می‌کند تا عملاً بدانیم کدام زیرگروه‌های جمعیتی با چه تصمیمات پرریسکی در معرض هستند.» او افزود: «فکر می‌کنم این موضوع به سیاست‌گذاران کمک می‌کند تا بهتر درک کنند آیا افراد در زیرگروه‌های خاصی از جمعیت به حمایت یا ابزارهای تصمیم‌گیری نیاز دارند یا خیر.»

البته، نکات مهمی برای درک نتایج وجود دارد. این مطالعه فقط بر پایهٔ پاسخ‌های افراد آلمانی‑زبان در سوئیس — کشوری با نرخ جرم پایین و کیفیت زندگی بسیار بالا — ساخته شده است. رویدادهایی که در آنجا به‌عنوان «ریسک‌پذیر» شناخته می‌شوند، ممکن است دقیقاً برای یک جوان در ایالات متحده، جایی که خشونت اسلحه‌ای شایع است، دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی به‌سرعت برای بیشتر مردم غیرقابل‌پرداخت است (و دولت به‌نظر می‌رسد سعی دارد کیفیت موجود را کاهش دهد) و شغل شما می‌تواند بدون دلیل و اخطار از شما سلب شود، مطابق نباشند.

با در نظر گرفتن این نکات، تیم پژوهشی هشدار می‌دهد که این فهرست جدید «نباید به‌عنوان مقیاس سنجش مستقیم استفاده شود و به‌طور کورکورانه برای ارزیابی رفتار ریسک‌پذیری در زندگی واقعی در فرهنگ‌ها و جمعیت‌های دیگر به‌کار نرود» — اگرچه آن‌ها پیشنهاد می‌کنند می‌تواند به‌عنوان نقطهٔ شروعی برای مقایسهٔ ریسک‌ها در فرهنگ‌های مختلف مفید باشد.

یک افزودنی ارزشمند

در نهایت، اگرچه فری و فیشر واضح می‌گویند که مطالعهٔ آن‌ها جایگزین کارهای نظری که برای بررسی تصمیم‌گیری‌های پرریسکی انجام می‌شود نیست، اما با این وجود یک «بازبینی» ارزشمند برای این رشته محسوب می‌شود.

«من فکر می‌کنم این مطالعه می‌تواند به‌عنوان الگویی برای این باشد که کم‌کم، هر از گاهی، باید به‌سوی تحقیقاتی بیشتر کشفی، داده‑محور و از پایین به بالا پیش برویم»، فری گفت. «ما واقعاً به هر دو بخش در علم روان‌شناسی نیاز داریم.»

این مطالعه در مجله Psychological Science منتشر شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.