
پارک سیتی، یوتا (AP) — آندریا گیبسون اولین کسی بود که میگفت هرگز انتظار نداشت مستندی دربارهٔ زندگیاش با تشخیص سرطان پیشرفته، خندهدار باشد. هیچکس هم اینطور فکر نمیکرد. اما گیبسون، شاعر و هنرمند نمایشی برجستهای که در ماه ژوئیه در سن ۴۹ سالگی درگذشت، انتظار هم نداشت که این فیلم را ببیند. در این مورد تنها نبودند.
با اینحال، بهطوری معجزهآسایانه، گیبسون توانست فیلم «در نور خوب میآیید ببینید» را ببیند، سندی زنده از زندگیاش در یکسال گذشته را همراه همسرش میگان فالی، از گفتگوهای قهوهای تا زمانبندیهای شیمیدرمانی، مرور کند و متوجه شود که بله، گفتوگوی میز شام دربارهٔ عمل جنسی خاصی که حدود دو ساعت پس از اولین ملاقات با تیم مستندسازان داشتهاند، در نسخهٔ نهایی باقی مانده است.
«فکر نمیکنم آنها انتظاری داشته باشند که این مستند «سرگرمکننده» باشد»، گیبسون در ژانویه به خبرگزاری اسوشیتد پریس در جشنواره فیلم ساندنس گفت. «آنها میگویند: «خب، ما در حال ساخت مستندی دربارهٔ مرگ و شاعران جدی هستیم.»»
در همان لحظه بر سر میز شام، بهنظر میرسید همهٔ افراد درگیر درک کردهاند که این یک همکاری است که به موفقیت میانجامد. این نوع تعامل شوخطبع، صمیمی و عمیقاً اصیل بود که نهتنها بهعنوان یخشکنی برای گروهی از غریبههای دوربیندار عمل میکرد، بلکه لحن فیلم را نیز تعیین کرد (اکنون در Apple TV در حال پخش است).
«به یاد دارم که فکم باز بود»، فیلمساز راین وایت گفت. «در اولین روز چنین واکنشی نداری. اما این صحنه خیلی زود از خنده به عمق تبدیل میشود. آندریا و مگ روشی دارند که این تغییرات را در زندگی روزمره بهکار ببرند و هر صحنه را جادویی میسازند: خندهٔ دل و اشک در همان ۲۰ دقیقه.»
فیلمبرداری «در نور خوب میآیید ببینید»
در طول سال آینده، تیم فیلمسازی هر سه هفته یکبار به سراغ گیبسون و فالی میآمد و بهصورت پشتسرهم به مدت سه روز تمام رخدادها را فیلمبرداری میکرد، بدون اینکه بدانند آیا این آخرین باری است که گیبسون را میبینند یا نه. دو هفته پیش از اکران، هنوز در حال فیلمبرداری بودند.
این ایده بخشی از طریق کمدین تیگ نوتارو شکل گرفت که سالها گیبسون را میشناخت. نوتارو معتقد بود که گیبسون یکی از شوخترین افرادی است که میشناسد. وایت و شریک تولیدیاش مدتها از نوتارو میخواستند مستندی خندهدار برایشان بهرمغان بیاورد. هرچند فیلمی دربارهٔ «سرطان مرحله چهار» و شعر سلان، هیچگاه در ذهن او نبود، تمام تردیدها بهمحض اینکه او گیبسون را بر روی صحنه تماشا کرد، از بین رفت — نه تنها محتوا، بلکه آن جذابیت ستارهای که برخی او را «جیمز دین» دنیای شعر گفتاری میخوانند.
«فیلمی بسیار دشوار برای پیشنهاد یا خلاصهنویسی است که بدون اینکه سنگین، دلنایند و غمانگیز بهنظر برسد»، وایت گفت. «و واقعاً شامل تمام اینهاست. اما بسیار فراتر از این است.»
گیبسون و فالی تقریباً بهتنهایی برای دو سال در این مسیر پرنوسان بودند که با این پروژه تماس گرفتند. پاسخ مثبت آنها بلافاصله بود.
«حضور یک دوربین در کنار ما، بهنظر میرسید به ما کمک میکند تا کاری را که پیش از این میکردیم ادامه دهیم: تمام اتفاقات را زیبا کنیم و چیزی بسازیم که شاید به دیگران کمک کند یا بهعنوان هدیهای باشد»، فالی گفت.
گیبسون موافقت کرد — این راه مستقیم برای بهاشتراکگذاری تمام آنچه آموخته و تمام احساساتشان بود. آنها گفتند هدف نه ایجاد یک میراث، بلکه خلق هنری است که ممکن است به دیگران کمک کند.
رسیدن به ساندنس و اجازه دادن به فیلم تا خود سخن بگوید
هیچکدام از گیبسون یا فالی نمیتوانستند باور کنند که تا بهاینروز در سال جاری به جشنواره فیلم ساندنس راه یافتهاند.
هفتهٔ پیش از آن یکی از بدترین هفتههای زندگیشان بود، اما گیبسون یک صبح بیدار شد و احساس بهتری داشت و تصمیم گرفت به حس لحظهٔ جاری اعتماد کند، وسایلی را جمع کند و با فالی به پارک سیتی، یوتا، برای اکران جهانی فیلم برود. خروج از خانه با وجود تومورهای موجود در ریهها و کبد خطرناک بود: اما در حالی که در یک آپارتمان دنج کنار فالی نشسته بودند، چند قدمی از شومینهٔ چوبسوز و برخی از نزدیکترین دوستانشان فاصله داشتند، این زوج خوشحال بود که در آن لحظه عشق را احساس میکرد و مورد عشق قرار گرفته بود.
«امید ما از این فیلم این است که به هر کسی که با مشکلی بسیار دشوار مواجه است و تمام جامعه میگوید: «این غیرممکن است؛ باید از این رنج رنجیده باشید»، کمک کند»، گیبسون گفت. «در نگه داشتن این در برای این امکان که شاید لازم نباشد اینگونه باشد، مؤثر است.»
ساندنس آخرین باری بود که گیبسون با فیلم بهعلاوهاز ایالت خود سفر کرد. او یک ماه پیش از پنجاهمین سالگرد تولدش درگذشت. وایت تصمیم گرفت فیلم را همانطور که در ژانویه پخش میشد حفظ کند و از مرگ گیبسون یاد نکند.
«ما احساس کردیم فیلم همانگونه که به پایان رسید، کامل بود»، وایت گفت. «من بهقوی احساس میکنم که نمیخواهم آن را بهروز کنم، چرا که بهشدت معتقدم این فیلم دربارهٔ مرگ نیست. من کاملاً با این تصمیم آرامشم و مگان نیز همینطور است.»
فالی، که اکنون یک بیوهٔ ۳۷ ساله است، همچنان فیلم را بهسراسر جهان میگرداند. اگرچه اغلب او را به گریه میاندازد، وایت گفت که او میتواند داستان عشق خود را در ارتفاع ۲۰ فوت مشاهده کند و هر شب با مخاطبان دربارهٔ عشق زندگیاش گفتگو کند.
«این واقعاً دردناک است که آندریا دیگر بهصورت حضوری با ما نیست، اما تقریباً احساس میکنم همه چیز بهخوبی پیش رفته است؛ آندریا این فیلم را دیده و میداند که اکنون مگان این بار را بر عهده خواهد گرفت»، وایت گفت. «تماشای این میراث زندهٔ آندریا که ادامه دارد، چنان زیبا و کامل است.»