مجله اینترنتی رمز موفقیت

پس از فروش کسب‌وکار خود به‌قیمت ۵۳۲ میلیون دلار، این میلی‌نیال می‌گوید زندگی آرام و تفریحی به‌طور شگفت‌انگیزی «کسل‌کننده» بود؛ از این‌رو او تصمیم گرفته دوباره به کار برگردد

نویسنده: اوریانا روزا رویل

انحصاری: فروش یک کسب‌وکار به‌قیمت ۵۳۲ میلیون دلار، به‌نظر رویای واقعی می‌آید؛ اما تام گروگان، مؤسس مشترک میلی‌نیال Wingstop UK، می‌گوید حس هدفمندی خود را از دست داده است.

انحصاری: فروش یک کسب‌وکار به‌قیمت ۵۳۲ میلیون دلار به‌نظر رویای واقعی می‌رسد؛ اما تام گروگان، مؤسس مشترک میلی‌نیال Wingstop UK، حس هدفمندی خود را از دست داده است. سمت چپ: با اجازهٔ تام گروگان؛ سمت راست: دنیل بوزکارسکی / استرینگر — گتی ایمیجز

این میلی‌نیال پیامی برای کسانی دارد که فکر می‌کنند یک پول‌سپاری میلیون دلاری—چه از فروش کسب‌وکارشان، چه از انتقال عظیم ثروت به‌ارزش ۱۲۴ تریلیون دلار—تمام مشکلاتشان را حل می‌کند.

اگر این‌گونه بود، تام گروگان باید در رویای خود زندگی می‌کرد. پس از تأسیس مشترک Wingstop UK و فروش سهم اکثریت به‌قیمت ۴۰۰ میلیون پوند (۵۳۲ میلیون دلار)، اکثر مردم انتظار داشتند که او هر روز صبح بیدار شود و احساس اوج جهان داشته باشد. اما واقعیت چیست؟ کاملاً متفاوت. ثروت به‌طور جادویی زندگی‌اش را کامل نکرد.

«به‌مدت هفت سال تمام ذهن‌تان مشغول ساختن موفقیت این کسب‌وکار بود»، گروگان به‌صورت اختصاصی به Fortune گفت.

«تمام‌وقت به این فکر می‌کنید. سپس وقتی به هدف می‌رسید، کمی سورئال می‌شود. انگار می‌گویید: خوب، حالا تمام شد. حالا چه؟ و پول نیز لزوماً این خلأ را پر نمی‌کند.»

پس از نزدیک به یک دهه ساختن یک برند بریتانیایی از صفر — شامل یک ایمیل سرد به تگزاس، ۵۰ ردیهٔ سرمایه‌گذار، و پس از راه‌اندازی ۵۷ رستوران — او اعتراف می‌کند که مدیریت زندگی پس از فروش، یک چالش کاملاً متفاوت است.

از کارگر ساعتی ۵ دلاری تا میلیون‌پول‌دار شدن، به‌نظر رویای واقعی می‌رسد؛ اما این بنیان‌گذار می‌گوید «کسل‌کننده» است

در حالی که رشد گروگان از کارگر ساختمانی به مؤسس (تماماً در دورهٔ بیست‌سالگی) به‌سرعت صاعقه‌ای بود، انتقال از کارآفرین به میلیون‌پول‌دار… به‌نظر او، به‌طور غیرمنتظره‌ای آرام پیش رفت.

«حالا باید ذهن‌مان را از ساختن کسب‌وکار به سمت مدیریت پول تغییر دهیم — که دو مجموعه مهارتی کاملاً متفاوت است»، او گفت. «پس باید به دنیای ابزارهای مالی، سهام، اوراق قرضه — تمام آن مواردی که برای‌مان تازه‌اند — نگاهی پیدا کنیم، اما این کار را به‌صورت استراتژیک و با دقت انجام می‌دهیم.»

به‌جای عجله برای خرید یک عمارت یا ناوگانی از ماشین‌های سریع، گروگان افزود که هنوز در حال اجارهٔ مسکن است. و به‌همراه هم‌بنیان‌گذارانش هِرمان ساھوتا و سئول لوین، این سه نفر نیمهٔ اول سال جاری را صرف نشستن آرام و تفکر دربارهٔ قدم بعدی خود کردند.

اما یک نکته قطعی است: او به‌زودی بر دستاوردهای قبلی‌اش استراحت نخواهد کرد؛ نمی‌خواهد صرفاً میوه‌های سخت کار خود را لذت برده و به‌سرعت به غروب برود.

«این کسل‌کننده است»، گروگان افزود. «نمی‌توانم زندگی‌ام را در ساحل بنشینم. فکر می‌کنم به‌چیزی برای مشغول کردن ذهن‌مان، برای به‌چالش کشیدن خودمان نیاز داریم. هر روز به هدفی برای بیدار شدن نیاز دارید، که در حال حاضر ما فاقد آن هستیم.»

به همین دلیل است که او در حال برنامه‌ریزی برای بازگشت به کار است — هنوز نمی‌داند پروژهٔ بعدی‌اش چه خواهد بود، «اما احتمالاً در حوزهٔ غذا و نوشیدنی‌ها نخواهد بود.»

براین چسکی عرضه اولیه سهام (IPO) Airbnb را «یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های» زندگی‌اش نامید

گروگان تنها نیست که پس از یک نقطه عطف بزرگ، احساس خلأ می‌کند. سال‌ها تمرکز بی‌وقفه و عرق ریختن در یک پروژه می‌تواند پس از عبور ناگهانی از خط پایان، خلائی عجیبی به‌جا بگذارد.

در حقیقت، براین چسکی، هم‌بنیان‌گذار و مدیرعاملی Airbnb، پیشتر اذعان کرده بود که عرضه اولیه سهام شرکتش — علیرغم تبدیل شدن به یک میلیاردر — «یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های» زندگی او بوده است.

چسکی اذعان می‌کند که در دوران کودکی «به‌شدت می‌خواست موفق شود» چون فکر می‌کرد این موفقیت باعث تحسین برای او می‌شود. به‌علاوه، از آنجا که والدینش کارگران اجتماعی بودند و به‌هیچ‌وجه ثروتمند نبودند، او بر این باور بود که مقدار زیادی پول می‌تواند «تمامی مشکلات را حل کند».

«تصویری در ذهنم بود که اگر موفق شوم، افراد زیادی دورم جمع می‌شود، دوستان فراوانی خواهم داشت، تمام این عشق، همه این‌چیزها، و زندگی‌ام ثابت می‌شود»، او در پادکست Armchair Expert گفت.

اما در واقع، وقتی Airbnb به ارزیابی ۱۰۰ میلیارد دلار رسید و «همهٔ دانش‌آموزان دبیرستان» می‌دانستند او چه کاری انجام می‌دهد، او تنهاتر از همیشه شد، چرا که تمام انرژی‌اش را تا ۱۸ ساعت در روز به کار خود اختصاص داده بود.

«در پایین کوه، امید دارید»، او دربارهٔ مسیر خود از مؤسس یک استارت‑آپ پرشتاب تا میلیاردر می‌گوید. «اما مشکل این است که وقتی به بالای کوه می‌رسید، اغلب به‌تنهایی و قطعاً قطع از دیگران در آنجا هستید.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.