نگاهی به علم استخدامپذیری.

چرا برخی شغلها از بقیه بهتر هستند؟
خب، این موضوع تا حد زیادی به ترجیحات افراد بستگی دارد. به عبارت دیگر، شغل رؤیایی یک نفر ممکن است برای دیگری یک کابوس باشد.
با این حال، پارامترهای جهانی یا دستکم قابل تعمیمی نیز وجود دارند که باعث میشوند اکثر مردم بپذیرند که برخی شغلها به طور عینی بهتر از بقیه هستند – یا حداقل از نظر عموم، مطلوبتر به نظر میرسند.
حقوق و هدف
برای مثال، مشاغلی که حقوق خوبی دارند، ثبات شغلی ارائه میدهند و فرصتهای رشد فراهم میکنند، تقریباً در همه جا بهتر تلقی میشوند. یک کرسی استادی دائمی، یک موقعیت مهندسی ارشد در شرکتی معتبر، یا یک جایگاه ثابت پزشکی، همگی امنیت مالی را با چشمانداز بلندمدت و اعتبار ترکیب میکنند. در مقابل، مشاغل کمدرآمد، بیثبات یا بدون آینده (مانند کارهای پروژهای بدون مزایا یا کارهای یدی استثمارگرانه با شیفتهای طولانی و طاقتفرسا و تجربهای بیگانهکننده) به طور گستردهای بدتر در نظر گرفته میشوند، حتی اگر عدهای معدود برای انعطافپذیری یا سادگی آنها ارزش قائل باشند.
موضوع بعدی، استقلال شغلی است. مشاغلی که به افراد درجهای از کنترل بر نحوه و زمان کارشان میدهند (مانند متخصصان خلاق، کارآفرینان و پژوهشگران) معمولاً در مقایسه با مشاغلی که با مدیریت ذرهبینی یا نظارت خشک و سختگیرانه تعریف میشوند، رضایت شغلی بالاتری به همراه دارند. استقلال شغلی نشانه اعتماد و احترام است و ارتباط تنگاتنگی با مشارکت فعال و سلامت روان دارد. کمتر کسی رؤیای شغلی را در سر دارد که در آن هر حرکتش تحت نظر باشد و بیشتر افراد آرزوی موقعیتهایی را دارند که در آن بتوانند آزادانه فکر کنند، تصمیم بگیرند و عمل کنند.
جای تعجب نیست که هدفمندی نیز اهمیت دارد. مشاغلی که به امری معنادار کمک میکنند (خواه نجات جان انسانها، پیشبرد دانش، یا ساختن چیزی ماندگار) نسبت به مشاغلی که صرفاً معاملاتی یا بیهدف به نظر میرسند، رضایتبخشتر تلقی میشوند. یک معلم الهامبخش، یک دانشمند در حال تولید واکسن، یا یک معمار که فضایی اجتماعی را طراحی میکند، همگی نمونههایی از کارهایی هستند که حس میراث و ماندگاری به ارمغان میآورند. در مقابل، حتی شغلهای پردرآمد نیز وقتی فاقد هدف یا ارزش اخلاقی باشند، میتوانند پوچ به نظر برسند. این موضوع شاید دلیل همبستگی پایین بین حقوق و رضایت شغلی را توضیح دهد؛ واقعیتی که نشان میدهد ما هنگام انتخاب شغل، اهمیت جبران مالی را بیش از حد برآورد میکنیم. از این منظر، «بهترین» شغلها فقط به پاداشها محدود نمیشوند، بلکه به حسی که به افراد درباره خودشان و جایگاهشان در جهان میدهDENد نیز بستگی دارند.
علم در این باره چه میگوید
برای درک این ظرافتها و در عین حال پیشبینی اینکه آیا فردی به مشاغل بهتر دست خواهد یافت، یک راه خوب این است که بررسی کنیم چرا برخی افراد انتخابهای بیشتری نسبت به دیگران دارند. یعنی در هر بازار کاری، فرصتهای شغلی موجود ممکن است درجات مختلفی از جذابیت داشته باشند؛ اما از دیدگاه یک جوینده کار، هرچه استخدامپذیرتر باشید، احتمال یافتن و حفظ یک شغل مطلوب – چه از نظر ابعاد ذهنی و چه عینی – برایتان بیشتر است. با در نظر گرفتن این موضوع، در ادامه به برخی از یافتههای کلیدی علم استخدامپذیری میپردازیم که توضیح میدهند چرا برخی افراد بهتر میتوانند به مشاغل پرطرفدار دست یابند:
(۱) شخصیت آنها
تحقیقات به طور مداوم نشان دادهاند که استخدامپذیری تا حد زیادی تابعی از شخصیت است. ویژگیهایی مانند وظیفهشناسی، ثبات عاطفی، کنجکاوی و اجتماعی بودن نه تنها پیشبینی میکنند چه کسی استخدام میشود، بلکه مشخص میکنند چه کسی پس از استخدام پیشرفت خواهد کرد. شخصیت، شهرت ما (نحوه نگرش دیگران به ما) را شکل میدهد و شهرت تعیین میکند که آیا به ما اعتماد میشود، ترفیع میگیریم یا در جایگاه خود باقی میمانیم. برای مثال، افرادی که قابل اعتماد، در شرایط پرفشار آرام و آماده یادگیری هستند، نسبت به کسانی که دمدمیمزاج، از بازخورد گریزان یا در کار گروهی دشوار هستند، استخدامپذیرترند. علاوه بر این، شخصیت رضایت شغلی را نیز پیشبینی میکند: حتی در مشاغل عینی خوب، افراد عصبی یا ناسازگار کمتر احساس رضایت میکنند، در حالی که افراد خوشبین و سازگار در طیف وسیعتری از نقشها معنا مییابند و حتی در مشاغلی که اکثر مردم را ناراضی میکند، انعطافپذیر و مقاوم هستند. به طور خلاصه، شخصیت شما هم مشاغلی را که میتوانید به دست آورید و هم احساس شما را پس از به دست آوردن آنها تعیین میکند.
(۲) طبقه اجتماعی آنها
در حالی که اکثر اقتصادهای پیشرفته دوست دارند خود را شایستهسالار بدانند، دادههای مربوط به تحرک اجتماعی چیز دیگری میگویند. در ایالات متحده، تنها حدود نیمی از کودکانی که از والدین در پایینترین دهک درآمدی متولد میشوند، هرگز از نردبان اجتماعی بالا میروند و فقط ۷ درصد به دهک بالایی میرسند. در بریتانیا، «شکاف دستمزد طبقاتی» بین افراد با پیشینه کارگری و حرفهای حتی در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز همچنان پابرجاست. امتیازات طبقاتی همچنان دسترسی به آموزش، شبکههای ارتباطی، کارآموزیها و کارفرمایانی را که حاضر به ریسک کردن هستند، فراهم میکند. جامعهشناسان این را *سرمایه اجتماعی* مینامند؛ به زبان ساده، یعنی ارتباطات و اعتبار والدین شما هنوز هم بیش از پتانسیل خودتان اهمیت دارد. شاید جهان به سمت شایستهسالاری در حرکت باشد، اما هنوز کاملاً به آنجا نرسیده است.
(۳) محل تولد شما
موقعیت جغرافیایی همچنان یکی از قویترین پیشبینیکنندههای نتایج شغلی است. «شاخص بهترین کشور برای متولد شدن» کشورها را بر اساس فرصتهایی که به شهروندانشان میدهند رتبهبندی میکند، و متولد شدن در سوئیس، دانمارک یا سنگاپور شانس شما را برای به دست آوردن یک شغل خوب به طور تصاعدی افزایش میدهد، در مقایسه با متولد شدن در هائیتی، سودان جنوبی یا بوتان. دسترسی به آموزش، زیرساختها، فناوری و امنیت اولیه همگی بر استخدامپذیری تأثیر میگذارند. همان استعداد، اگر در کشوری با نهادهای ضعیف یا حکومت بیثبات متولد شود، احتمال بسیار کمتری برای شکوفایی خواهد داشت. از این منظر، جغرافیا بیش از استعداد میتواند سرنوشتساز باشد، حداقل تا زمانی که تحرک جهانی یا کار از راه دور این شکاف را به طور معناداری کاهش دهند.
(۴) ارزشها، علایق و ترجیحات آنها
حتی در شرایط مشابه، افراد در انتظاراتی که از کار دارند با یکدیگر متفاوتند. روانشناسانی مانند شالوم شوارتز و رابرت هوگان نشان دادهاند که ارزشهای انگیزشی ما (مانند موفقیت، قدرت، نوعدوستی، امنیت، هیجان و غیره) تعیین میکنند که «تناسب شغلی» برای ما چه معنایی دارد. کسی که برای ماجراجویی و خلاقیت ارزش قائل است، در استارتاپها یا نقشهای طراحی شکوفا خواهد شد، در حالی که فردی که به دنبال ساختار و پیشبینیپذیری است، ممکن است کار در دولت یا بخش مالی را ترجیح دهد. عدم تطابق بین ارزشها و محیط کار (مثلاً یک فرد بسیار مستقل در یک فرهنگ بوروکراتیک) منجر به فرسودگی شغلی یا بیتفاوتی میشود. هرچه شغل شما با ارزشهایتان هماهنگتر باشد، احتمال اینکه آن را شغل خوبی بدانید بیشتر است.
سازگار شوید، تکامل یابید و پیشرفت کنید
در نهایت، «شغلهای بهتر» فقط آنهایی نیستند که حقوق بهتر یا طراحی بهتری دارند؛ بلکه آنهایی هستند که با افرادی که آن شغلها را دارند، تناسب بهتری دارند. بخشی از این موضوع به شانس بستگی دارد: متولد شدن در خانواده مناسب، در کشور مناسب و با خلقوخوی مناسب، به سادگی دامنه و انتخابهای بیشتری از مشاغل متناسب را در اختیار شما قرار میدهد و در نتیجه گزینههای بیشتری خواهید یافت. اما بخش بزرگی از آن نیز به خودآگاهی هدفمند بستگی دارد؛ یعنی درک اینکه چه نوع محیطهایی بهترین ویژگیهای شما را شکوفا میکنند و هماهنگ کردن حرکات شغلی خود بر این اساس.
از منظر اجتماعی، هدف باید گسترش دسترسی به مشاغل خوب از طریق بهبود آموزش، کاهش نابرابری و کمک به افراد برای توسعه مهارتها و ویژگیهایی باشد که آنها را استخدامپذیر میکند. این به معنای تمرکز کمتر بر پیشینه و بیشتر بر پتانسیل، و تمرکز کمتر بر ارتباطات و بیشتر بر شایستگی است.
در نهایت، دنیای کار هرگز کاملاً عادلانه نخواهد بود، اما میتواند *عادلانهتر* شود. و در حالی که هیچ یک از ما نمیتوانیم نقطه شروع خود را کنترل کنیم، میتوانیم نحوه رشد خود را کنترل نماییم. استخدامپذیرترین افراد فقط کسانی نیستند که با سیستم سازگار میشوند، بلکه کسانی هستند که یاد میگیرند سازگار شوند، تکامل یابند و هر شغلی را که دارند به چیزی بهتر تبدیل کنند.
مهلت ثبتنام زودهنگام برای جوایز «ایدههای تغییردهنده جهان» مجله فست کامپنی، جمعه، ۱۴ نوامبر، ساعت ۱۱:۵۹ شب به وقت اقیانوس آرام است. همین امروز ثبتنام کنید.