بدون مقصد، سفر میتواند طولانی، خستهکننده و دلسردکننده باشد. دائماً در پی رسیدن به پایان هستید، اما وقتی به آن میرسید، حتی متوجه نمیشوید که رسیدهاید. بهطور مشابه، مفهوم موفقیت هم میتواند ماجرایی بیپایان باشد. اگر ایده روشنی از اینکه چه زمانی به چیزی که آن را موفقیت میدانید رسیدهاید نداشته باشید، افکار منفی زیادی را به ذهنتان راه میدهید. راهحلی برای این مشکل وجود دارد؛ فرایندی ساده که به شما اجازه میدهد معنی موفقیت را برای خودتان تعریف کنید و در نهایت فرصتِ رسیدن را به خود بدهید.
مشکلِ تعریفِ باز و بیپایان
بخش زیادی از زمانِ من وقتی بازیکن تیم بیسبالِ دانشگاه بودم، بدون اینکه بدانم موفقیت یعنی چه گذشت. فکر میکردم میدانم دنبال چه چیزی هستم، اما در واقع تصویری که در ذهنم داشتم چنان مبهم بود که مدام قابل تغییر بود.
بعد از بازی، عملکردم را بررسی میکردم و از خودم میپرسیدم: «چه اشتباهی کردم؟» همه میدانند همیشه جا برای بهتر شدن هست، بنابراین طبیعتاً میتوانستم نقاط ضعف را پیدا کنم.
شاید فکر کنید این روش خوبی برای پیشرفت و توسعه بازیکن است. من هم موافقم که باید بهطور مداوم در خود رشد ایجاد کرد. اما مشکل از اینجا شروع شد که من هیچ تصوری از اینکه آن موفقیت برایم چگونه خواهد بود نداشتم.
من معتقد نیستم موفقیت یک مقصد نهایی است که بعد از آن زندگی تا پایان راحت و بدون تلاش است. اما میدانم که موفقیت—چه در مقیاس کوچک و چه بزرگ—باید تعریف شود تا اعتمادبهنفس ساخته شود و افکار منفی کنار گذاشته شوند.
تعریف نکردن موفقیت به همه جنبههای زندگی من سرایت کرد. نتیجهاش این بود که همیشه احساس میکردم کافی نیستم و همیشه میتوانستم بهتر عمل کنم. بین خواستنِ تحولِ پیوسته و کمالگراییِ ناراضی خط باریکی وجود دارد.
آنچه به شما امکان میدهد رشد شخصیتان را بهشیوهای سالم شکل دهید، جشن گرفتنِ موفقیتهای کوچک است؛ لذت بردن از آن لحظاتی که هدفی را میزنید یا چیزی را بهانجام میرسانید پیش از اینکه به سراغ هدف بعدی بروید.
این تنها زمانی ممکن است که تصویر روشنی از معنی آن موفقیت در ذهنتان حضور داشته باشد. بعداً جزئیات بیشتری در اینباره خواهیم گفت. اما پیش از آن، میخواهم مشکل اصلیای را که وقتی موفقیت به تأویل واگذار میشود پدیدار میگردد، برجسته کنم.
کمالگرایی
وقتی ایده روشنی از اینکه موفقیت چه شکلی خواهد داشت وجود ندارد، آسان است که در الگویِ فکریِ کمالگرایانه بیفتید. هر بازی، اجرا یا روز از دریچهای بررسی میشود تا ببینید چه چیزهایی نیاز به بهبود دارد.
قبلاً گفتم که ذهنم بلافاصله به تجزیه و تحلیل همه چیزهایی که در یک بازی بیسبال اشتباه انجام دادهام میپرداخت. دقیقاً همین موضوع منظور من است. کمالگرایی یعنی تلاش برایِ رسیدن بهِ ایدهآلی خیالی از کمال، در حالی که چنین کمالی هرگز واقعاً قابل دسترسی نیست.
فرقی هم ندارد که ورزشکار باشید، اجراکننده یا هر حرفهای دیگری؛ رها کردن تعریف موفقیت برای بعد از رویداد به کمالگرایی اجازه ورود به ذهن شما را میدهد.
هرچند دوست داریم باور کنیم ذهنمان به همه چیزهایی که خوب پیش رفته هم نگاه خواهد کرد، اما واقعیت این است که جستجوی کمبودها و شکستها خیلی سادهتر است.
اینجا همان جایی است که خطر عدم تعریف موفقیت برای شما نهفته است.
تعریف موفقیت یعنی چه؟
حالا که خطرِ باز گذاشتنِ تعریف موفقیت را میفهمید، بیایید وارد معنای واقعیِ تعریف موفقیت شویم.
وقتی میگویم موفقیت را تعریف کنید، چه چیزی به ذهنتان میآید؟ وقتی برای اولینبار با این مفهوم آشنا شدم، تصوری از یک هدف نهایی داشتم. فکر میکردم باید هدفی تعیین کنی و پس از رسیدن به آن، خودت را موفق بنامی.
هرچند در مسیر درست قرار داشتم، تعریفم بازتاب کاملِ معنای تعریف موفقیت نبود. اگر تنها روی یک هدف نهایی تمرکز کنید، همه مزایای تعریف موفقیت را بهدست نخواهید آورد.
برای تعریفِ واقعیِ موفقیت، این معادله دو بخش دارد. اول، باید یک هدف نهایی تعیین کنید؛ هدفی بزرگ که برای رسیدن به آن تلاش میکنید. بعد، باید اهداف فرایندیِ روزانه تعیین کنید. این اهداف میتوانند برای یک بازی یا اجرا مشخص باشند یا کارهایی که تا پایان روز باید به انجام برسانید.
با تمرکز بر کارهای روزانهای که شما را موفق میدانند، مزایای زیادی در انتظارتان است. اما ابتدا باید بدانید چگونه و چه چیزی را برای خودتان بهعنوان موفقیت انتخاب کنید.
موفقیت برای شما چه شکلی دارد؟
دانستنِ ضرورت تعریف موفقیت ممکن است این سؤال را در ذهنتان ایجاد کند که چگونه باید موفقیت را تعیین کنید؟
نمیدانم شما چگونه هستید، اما برای من مفهوم موفقیت اغلب از نظرات دیگران گرفته میشد. این کاملاً قابلدرک است، چون ما با ایدهها و تصویرهایی از آنچه موفقیت بهنظر میرسد بمباران میشویم.
اما موفقیت واقعی تنها بهصورت فردی قابل توصیف است. موفقیت موضوعی ذهنی است؛ یعنی تعریف شما از موفقیت احتمالاً با تعریف من متفاوت خواهد بود. بنابراین باید درباره آنچه میخواهید به دست آورید فکر کنید.
در نظر بگیرید چه چیزهایی را باید کار کنید و واقعاً دنبالِ چه چیزی هستید.
مثلاً زمانی که تلاش میکردم اضطرابِ عملکرد را کنار بگذارم و از بازیِ بیسبال لذت ببرم، تعریف من از موفقیت در یک بازی کاملاً همسو با همان هدف بود.
باید تمرکزم را از آمار به نحوه برخوردم با اجرا منتقل میکردم. بنابراین برای من موفقیت یعنی مثبت ماندن و یادآوری اینکه برنامه و روتین تعیینشدهام را دنبال کنم. بهجای اینکه یک بازی را براساس جدول آمارم موفق بدانم، آن را براساس اهداف فرایندی تعریف کردم.
باید خودتان بیندیشید و تنها خودتان معنی موفقیت را برای خودتان تعیین کنید. همین کار بهتنهایی یک دستاورد بزرگ است.
مزایای تعریف موفقیت
از طریق فرایند تعریف موفقیت، مزایای متعددی در انتظار شماست. اگر این کار را بهطور مداوم انجام دهید، میتواند تأثیر قابلتوجهی در زندگی شما داشته باشد.
وقتی واقعاً شروع به تعریف موفقیت برای خودم کردم، هم در مقیاس کوچک و هم بزرگ، تجربهای شگفتانگیز بود. احساس کردم بار زیادی از استرس از شانههایم برداشته شد. این نتیجه فوقالعادهای است که تنها با مشخص کردن و تعریف یک هدف و چشمانداز حاصل میشود.
میخواهم مزایای کلیدیای را که با شروع تعریف موفقیت برای خودتان بهدست میآورید برجسته کنم.
استرس و اضطراب کمتر
برای من، یکی از اصلیترین مزایایی که دنبالاش بودم همین کاهش اضطراب بود. در مسائل مربوط به بیسبال و دیگر بخشهای زندگیام اضطرابِ عملکرد زیادی تجربه میکردم.
اما وقتی شروع کردم اهدافم و اینکه موفقیت برایم چگونه خواهد بود را مشخص کنم، بخش بزرگی از این استرس از بین رفت.
اضطراب در آینده زندگی میکند؛ یعنی نگران آینده بودن موجب اضطراب میشود. من دائم نگران بودم که در بازی چطور عمل خواهم کرد، اگر اشتباه کنم آمارم چگونه خواهد شد و آیا تمرینهایم در آینده به من کمک خواهند کرد یا نه.
با تعریف موفقیت، توانستم آرامش پیدا کنم و به فرایند اعتماد کنم. بخش زیادی از این بهخاطر بهکارگیری اهداف فرایندی بود. در بخشِ «چگونه موفقیت را تعریف کنیم» درباره این اهداف بیشتر صحبت خواهیم کرد.
وقتی شروع به تعریف موفقیت براساس اهداف فرایندیِ قابل کنترل میکنید، آزاد میشوید به خود و اهدافی که تعیین کردهاید اعتماد کنید. این به نوبه خود میزان استرس و اضطراب شما را کاهش میدهد.
افزایش نگرش مثبت
با کمکِ تعریف موفقیت، نگاه کردن به روز یا اجرای خود و احساس مثبت نسبت به آن بسیار آسانتر خواهد شد. بدون تعریف روشن، بهسرعت به سراغ نقاط نیازمندِ بهبود میرویم.
میدانم ذهن من دقیقاً همینطور کار میکند. اگر آن را با هدفی برای تمرکز مشغول نکنم، افکار درباره همه جنبههایی از بازی یا روزم که اشتباه پیش رفتهاند شروع به هجوم میکنند.
این یک واکنش طبیعی است، بهویژه اگر تمایل مداوم به بهتر شدن داشته باشید. اما خیلی مهم است ابتدا روی جنبههای مثبت تمرکز کنید. تعریف موفقیت دقیقاً به شما این امکان را میدهد.
با تمرکز اولیه بر دستیابی به اهدافتان، احساس مثبت و اعتمادبهنفس بیشتری نسبت به خود و عملکردتان پیدا خواهید کرد.
افزایش تمرکز
چه مقدار از زمانمان را صرف کارهایی میکنیم که با اهدافمان همراستا نیستند؟ من خودم بارها دیدم کاری را انجام میدهم و بعد متوجه میشوم این کار مرا به چشماندازم نزدیکتر نمیکند.
تعریف موفقیت، بهویژه وقتی روزانه انجام شود، تمرکز شما را افزایش میدهد. هر روز را با دانستن اینکه چه چیزهایی لازم است تا آن روز را موفق بدانید آغاز میکنید.
در نتیجه، روزهایتان حول کارها و رفتارهایی شکل میگیرد که شما آنها را موفقمحور میدانید. این یعنی بهرهوری بیشتر و تمرکز بالاتر بر آنچه برای شما اهمیت دارد.
چگونه خودتان موفقیت را تعریف کنید
همانطور که قبلاً اشاره کردم، تعریف موفقیت کاملاً انتخاب خودِ شما خواهد بود. هیچکس حق ندارد برای شما تعیین کند موفقیت چه معنا دارد. این فرایندی است که هر یک از ما باید خودمان آن را انجام دهیم.
با این حال، راهی وجود دارد که این فرایند را تأثیرگذارتر کند. من معتقدم موفقیت یک فرایند پیوسته است؛ چیزی که میتواند از سالی به سال دیگر یا حتی از ماهی به ماه دیگر تغییر کند.
در فرایندی که قرار است برایتان توضیح دهم سه مرحله وجود دارد. مرحله اول بیشتر در سطح تعریف بزرگتر شما خواهد بود و دو مرحله بعدی حول فعالیتهای روزانه میچرخند.
مرحله اول: ایجاد یک چشمانداز روشن
همه ما باید چشماندازی داشته باشیم که برای آن تلاش میکنیم. این چشمانداز جهت یا هدف اصلی اهداف کوچکترتان خواهد بود. برای خودتان در اینجا به یک هدف بزرگ فکر کنید.
میتواند در هر مقیاسی باشد، مثلاً یک سال یا بیشتر. اما باید چشماندازی یا هدفی داشته باشید که در پی رسیدن به آن هستید. در این مرحله خیلی واضح شوید. بهخاطر داشته باشید هدف این تمرین این است که معنی موفقیت را چنان مشخص کنید که جای تفسیر منفی باقی نماند.
نیازی نیست فقط یک چشمانداز داشته باشید. ساختن چشمانداز میتواند به سادگی توصیفِ اینکه دوست دارید فصل مدنظر چگونه پیش برود یا تا پنج سال آینده کجا باشید، باشد.
هدف این مرحله این است که درباره آنچه میخواهید بسیار روشن شوید تا دو مرحله بعدی دقیقاً با آن هماهنگ شوند.
مرحله دوم: ترسیم اهداف فرایندی
این مرحله همان بخشی است که محتوای واقعیِ تعریف موفقیت را در خود دارد. وقتی از اهداف فرایندی حرف میزنم، منظورم کارها و فعالیتهایی است که میخواهید انجام دهید و با چشماندازتان همراستا هستند.
بههمین دلیل است که ایجاد چشمانداز، مرحله اول است. اکنون باید اهدافی را مشخص کنید که باور دارید به شما کمک میکنند به آن سطح از موفقیت برسید.
آنچه من متوجه شدم این است که این مرحله موجب بسیاری از مزایایی میشود که از تعریف موفقیت بهدست میآورید.
تعیین اهداف فرایندی ساده است، اما غالباً پایبندی به آن سختتر است.
میتوانید از این اهداف در چارچوب یک بازی یا اجرا استفاده کنید، یا صرفاً برای کل یک روز. الآن من از اهداف فرایندی برای توصیف یک روز موفق استفاده میکنم. در دانشگاه، از اهداف فرایندی برای تعریف اینکه یک بازی موفق چه ویژگیهایی دارد استفاده میکردم.
چیزی که شما بهعنوان هدف فرایندی تعریف میکنید کاملاً به خودتان بستگی دارد. فقط به یاد داشته باشید آنها را همراستا با چشماندازتان نگه دارید و مطمئن شوید در حیطه کنترل شما هستند.
مرحله سوم: بازبینی اهداف فرایندی
برای تکمیل فرایند تعریف موفقیت، باید اهداف فرایندیتان را دوباره مرور کرده و ارزیابی کنید چقدر خوب عمل کردید.
این کار ممکن است شب هنگام یا پس از یک بازی انجام شود. اینجا جایی است که اعتمادبهنفس و نگرش مثبتی که قبلاً دربارهشان صحبت کردم وارد بازی میشوند. اکنون که روز یا اجرا به پایان رسیده، وقتش است تصمیم بگیرید آیا موفق بود یا نه.
برای رسیدن به چنین نتیجهای، یک سؤال ساده هست که باید از خود بپرسید: آیا به اهداف فرایندیام پایبند ماندم؟
اگر تمام اهداف فرایندی را کامل کردید و به آنها عمل کردید، آن روز موفقیتآمیز بوده است. حالا بهجای اینکه ذهنتان پر از همه چیزهایی شود که انجام ندادهاید یا راههایی که اشتباه کردهاید، تعریف روشنی از معنی موفقیت در اختیار دارید.
افکار پایانی
فرایند تعریف موفقیت به اندازه کافی ساده است. تنها سؤال این است که آیا میتوانید به آن پایبند بمانید؟
وقتی بازی تمام میشود یا روزی به پایان میرسد، ممکن است دشوار باشد که روی تعریف موفقیتتان تمرکز کنید و در شیوه فکری قدیم خودتان گیر نکنید. اما فقط به آن پایبند بمانید و به چشمانداز خود اعتماد کنید.
بعد از مدتی انجام این کار، تبدیل به یک روند طبیعیِ خودارزیابی میشود که هر روز آن را انجام میدهید.
شما در حال حاضر موفقیت را چگونه برای خود تعریف میکنید؟
اگر درباره تعریف موفقیت یا هر موضوع دیگری در حوزه روانشناسی عملکرد سوالی دارید، لطفاً در تماس با من تردید نکنید.
امیدوارم این مقاله برایتان مفید بوده باشد و بتوانید با بهکارگیریِ روش تعریف موفقیت، اجراها و زندگیتان را ارتقا دهید.
از اینکه مطلب را خواندید سپاسگزارم و برای شما بهترین موفقیتها را در همه کارها آرزو میکنم.
منبع: ساسس استارتز ویدین